Posts | Comments | E-mail /

چرا جلو فساد گرفته شده نمیتواند؟

Posted by on Nov 30th, 2011 and filed under تحلیل. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

فدا محمد فایض

فساد، در کشور ما لکۀ ننگی است، که هر کس آنرا به رخ ما میکشد. از بس که فساد دامن ما را گرفته است، اگر در کمیت آن مبالغه هم روا داشته شود پذیرفتنی است. گر چه وقتی نام از فساد می بریم خود فساد اداری پیش روی ما.

مجسم میشود وجا هم دارد، زیرا کثرت فساد بجایی رسیده است که همگان در مورد ان به نحوی معافیت یافته اند و آن حساسیت دیروزه در برابر فساد هم باقی نمانده است؛ زیرا به هر سو مینگری چشمت به فساد میخورد. از قاضی و څارنوال گرفته تا پولیس و مامور و کاتب و همچنان هر قدر بالا بروی همگان غرق فساد اند. هم در گذشته ها و هم اکنون این شعر زیاد تکرار میشود که:

درین دنیا کسی بیغم نباشد

اگر باشد بنی آدم نباشد

ولی وقتی امروز می بینیم میگوییم کسی درین دنیا (دولت و مؤسسات مصروف در افغانستان)  زندگی می کند اگر دامنش از فساد پاک بود، بدان که شاید بنی آدم این عصر نباشد. البته دست داشتن در فساد هم مربوط به توان یک شخص است. یکی توان صد افغانی رشوت ویا اختلاس را دارد به آن متوسل می شود، دیگری توان فساد های بزرگتری را دارد به آن متوسل می شود. البته استثنی در هر جا بچشم میخورد ممکن باشد کسانی که دامن شان از لوث فساد اداری پاک باشد که ما در حق شان دعای خیر میکنیم؛  اما امروز این مرض عام شده است.

اگر تنها یک نوع فساد میبود هم شاید تاحدی قابل تحمل میبود، ولی امروز در کشور ما انواع فساد بیداد میکند، از بس که فساد اداری مردم را سراسیمه ساخته است، فساد های دیگر را فراموش میکنند. ما همه از یک کشور هستیم و شناخت کم از کم نسبی از یک دیگر خود داریم، فلهذا آنانی که در یک شب راه صد ساله می پیمایند، هم صاحب خانه در هر کوچه شهر میشوند هم صاحب موتر و هم صاحب پیسه و هم اعتبار سیاسی، حتماً سوالهایی در ذهن ما خطور می کند که این همه پول را از کجا کردند، نه بیل زدند و نه کلند، نه دست شان آبله شد و لی شب فقیر خوابیدند و فردا غنی و سرمایه دار از خواب برخاستند.

هکذا در پهلوی فساد اداری،  فساد های ا خلاقی نیز بیداد میکند، کسانی هم دست به فساد اخلاقی زدند که روز گاری در هر مجلس و در عقب هراستیژ اولین ادعای آن ها کمتر از رسیدن به ولایت نبود؛ ولی زمانی که از راه های ناروا پول پیدا کردند اولین تمایل شان به فساد های اخلاقی بود؛ گر چه از خیلی دوستان شنیده ام که میگویند یگانه و بزگترین دست آورد حکومت آقای کرزی »آزادی بیان« است که باید حفظ شود، ولی آن آزادی در مورد دیگری است که میتوان در بسا موارد آنرا عدول حتی از اخلاق یک مسلمان توصیف نمود. متأسفانه هنوز هم کسی در مورد آنانی که تا گلو در فساد غرق اند ولی زور  دارند چیزی گفته نمیتواند. تذکر از فسق و فجور فاجر حکم قرآن عظیم الشأن است؛ ولی متأسفانه که اوضاع مملکت امروز بیشتر در دست افراد فاسد است. وقتی انواع این فساد ها را یکجا کنیم نامش را »مافیا« گذاشته اند. مافیا آنقدر به سرعت و قوت تمامتر رشد کرد که تمام سرحدات عقیده و معنویت را شکستاند و افراد شامل در آن بخاطر منافع خود دست بدست هم دادند و از سالهاست که بگونۀ مختلف چهره نمایی می کنند.

شاید خیلی از دوستان متوجه شده باشند وقتی یک کسی پیدا میشود و در یک تلویزیون و یک رادیو، حین کدام بحث نامی از یک فاسد و چند فاسد را می گیرد، گردانندۀ برنامه فوراً ار گلویش می گیرد، که پالیسی نشراتی ما این نیست  تانامی از کسی برده شود،ا ین افراد غرق در فساد کسانی هستند که شاید هیچکس درمورد آنها شک نکند بلکه فساد شان کاملاً آفتابی است. بیشترین افراد بخاطر انجام عمل عیاشی یا به دوبی میروند و یا به تاجکستان و نامش را می گذارند سیر و سیاحت.

تعدادی زیادی در پهلوی فساد های اداری و اخلاقی، در فساد سیاسی نیر غرق اند، زمانی بدنام شدن به جاسوسی و دویدن در رکاب یک قوت خارجی دشمن وطن بدتر از مرگ بود. آنانی که به این نام بدنام شده اند تاریخ ما هرگز آنها را معاف نکرده است، شاه شجاع، اولین کسی بود که در تبانی با انگلیس از راه کندهار همراه با لشکر انگلیس به کابل آمد و قدرت را تصاحب کرد، ولی او آنقدر منفور گشت که بالاخره بدست مجاهدین دلیر ما کشته شد، امروز هم کسی که عمل بالمثل او را  اجرا می کند مردم او را شاه شجاع ثانی و ثالث نام میدهند. ببرک کارمل که مانند شاه شجاع  همراه با لشکر سرخ شوروی به کشور آمد به لقب شاه شجاع ثانی مشهور شد و درین اواخر کتابی بنام شاه شجاعها از چاپ برامده و در کتابفروشیهای کابل به فروش می رسد. این کتاب شاه شجاع را بر شمرده است. سردار ولی محمد خان یکی از برادران امیر دوست محمد خان بود که نسبت وفاداری به انگلیس در تاریخ به سردار ولی محمد خان لاتی شهرت یافته است. هکذا خانوادۀ سردار سلطان محمد خان طلایی برادر دیگر امیر دوست محمد خان که تا اخیر با انگلیسها وفاداری خود را حفظ نمود مورد طعن ولعن اوراق تاریخ ما قرار گرفته است؛ اما جای خیلی تأسف است، که امروز خیلی از ابنای وطن ما که بر دسترخوان استعمار نان خورده اند، غلامی رابرای خود افتخار می دانند. سردمداران حزب د موکراتیک که بنامهای مستعار از کاجی بی معاش می گرفتند و اخیراً طشت شان توسط متروخین مسؤول آن وقت آرشیف کا جی بی از بام افتاد، این نوکری و غلامی را که حتی از دین و ایمان و افغانیت همه چیز خود برای آن گذشتند  خیلی وقیحانه »مبارزه با استعمار غرب« عنوان می کردند و در مبارزات علیه دولت پوسیده ظاهرشاهی گلو پاره می کردند ولی امروز بیشتر شان رفتند در همان دامن غرب افتادند.

هکذا خیلی از افراد غیر از اینها به غلامی بیگانگان افتخار میکنند، یکی افتخار میکند که با سی آی ای رابطه دارد، و دیگری به داشتن روابط با انگلیس، دیگری با آلمان و فرانسه و دیگری با داشتن روابط با همسایگان حسود ما. در زبان پشتو یک لندی است:

په ماليدو دې آموخته كړم

ماته د جوارو ډوډۍ خوند نه راكوينه

اینها به معاشات دستگاه های استخباراتی بیرونی عادت کردند و امروز کی میتوانند که قناعت را پیشه کنند و مناعت نفس را از دست ندهند؛ اما خود را از غلامی نجات دهند. بقول اقبال:

از غلامی دل بمیرد در بدن

و از غلامی روح گردد بار تن

دل چنین افرادی که سراپا غرق در فساد اند و بالاخره همین امر آنها را به غلامی و جاسوسی کشانده، مرده است که به تعبیر حضرت حافظ: شرم شان باد که بدین فضل و هنر نامی از کرامات ببرند؛ کسی بنام وزیر صاحب ببالد وکسی بنام والی صاحب و کسی به نام نمیدانم چی و  چی. اینها مطمئن باشند که روزی طومار عملکرد های شان پیش روی شان گذاشته خواهد شد و نوادگان و احفاد شان هم ازین طعنه رهایی نخواهند یافت. حضرت سعدی میگوید:

سعدیا مرد نکو نام نام نمیرد هر گز

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

خیلی ازین افراد غرق در فساد بخصوص افراد سیاسی زنده هستند؛ ولی حکم مرده را دارند؛ زیرا مردم بدون نفرین چیز دیگری را نثار شان نمیکند.

پس سوال اینجاست که در چنین حالت که همگان غرق فساد باشند و بر آن افتخار هم کنند، زور هم داشته باشند وزر هم، پس کدام قوت است که جلو آنها را بگیرد چون قوت ایمانی و وجدانی شان حین مصاب شدن به این بیماری از بین رفته است و هیچگاه احساس خجلت نمیکنند.

فرستادن/حفظ کردن

Leave a Reply

CAPTCHA Image
Refresh Image
*

Spam Protection by WP-SpamFree