Posts | Comments | E-mail /

مه باشم و اوبامه

Posted by on Mar 6th, 2009 and filed under تحلیل. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

 NN_27obama2

قانون؟- نه

قانون؟- نه

مه باشم و اوبامه

سوريا

 

در دهليز هاي انتفادي رسانه هاي آزاد اما پيوندي! همگي با اضطراب و عصبانيت بالا و پايين ميرفتند يكي-دو مرد ميدان، پهلوناني كه تا هنوز خود را وزن نكرده بودند با نقابداراني كه تا هنوز نقاب از چهره بر نگرفته ادعاي پهلواني نكرده بودند همراه با شماري از دوستداران شان و دوستداران “اوباما” جهان پهلوان جديد و هم سينه چاكان ديموكراسي دالري با بلندگوهاي نو و كاغذ پيچ شان كه در دست داشتند فرياد زنان اعتراض ميكردند يكي ميگفت: “اين ديگر نقض صريح قانون حساسي! اس و تورنمنت بهاري را تا آخر تابستان به تعويق انداختن غير قابل قبول اس ناقضين قانون بايد از جانب خانه»‌مردم به استهزا! گرفته شوند” ديگري با لهجه»‌اهانت بار ميگفت: “زورش نميرسه، ميترسه ني از راه برد اوباماي جهان پهلوان مي ترسه مي فامه كه دور جوشوبوش پايان يافته و “اوباما” با ماس نه با او به همي خاطر آلي سرزوري مي كنه”"

از آنسو صدا مي آمد:”آلي بريما اكت هاي قهرماني رام مي كنه كه يعني مه از مردم دفاع مي كنم ميگه كه ده مناطق جنگ زده مسابقه شده نمي تانه و مردم از حق خود محروم مي مانن و به سيلش آمده نمي تانن” ديگري با آواز بلند جواب داد: ده او مناطق كجا مردم استن؟ كلشان خو القاعده و طالبان استن، اينا كُليش چال و نيرينگ تيم قبيله گراي اوس كه بنام تلفات ملكي آلي ميخاين كه راه برد آمريكا را به خطر مواجه ساخته و غرب ره از آوردن ديموكراسي به ما دلسرد كنن”! آن ديگر ابراز داشت:”اگه ده او جايا جنگ است چرا خي حقوق جاهاي آرام زير پاي شوه؟”

يكي از پهلوانان نامي خانص مردم بانگ زد:”مي خايه با اي كاراي خود خوده دوست بشر نشان بته مگم نمي فامه كه مه ده طول زنده‌گي خود نتانستيم يك بشره پيدا كنم تا اوره دوست داشته باشم كو؟ كجاس؟ بشركجاس؟ همش دروغ اس.”

پهلوانان ستلايتي از وراي پرده»‌بزرگ تلويزيوني كه در آخر دهليز گزاشته شده بود به نوبت در حاليكه هر يك در كنار شعله هاي روشن بخاري هاي ديواري منازل لوكس خويش پابرپا افگنده بودند اين تخطي از قانون حساسي! را به شدت تقبيح نموده و از جهان پهلوان خواستار جلوگيري ازين لاقانونيت شدند. خانم سالمند بي بي جبهه نيز كه مادر پهلوانان متعدد است در اين اعتراضها شركت داشت. نماينده»‌جهان پهلوان گاهي به سوي اعتراضيون سر تاييد مي جنبانيد و گاه به تصميم فدراسيون پهلواني آفرين ميگفت. در همين هنگام بگيرونمان هاي اعتراضيون در دهليز تاريك رسانه يي بود كه ناگاه صدايي از بلند گوي مفلوك قصر پهلواني بلند شد و فرماني را به خوانش گرفت كه:”تورنمنت پهلواني بايد طبق بيان قانون حساسي! در همين فصل بهار برگزار شود”!

اعتراضيون غالمغالي براي لحظاتي با نگاه هاي گيچ به سوي همديگر نگريسته و خاموشي كامل در ميان شان حكمفرما شد پس از دقايقي هر كدام آرام آرام از شوك بيرون آمده و در حاليكه انتفادات چند لحظه قبل خويش را كاملاً از ياد برده بودند شروع كردند به انتقاد از فرمان پهلواني. “ني، اي اصلاً قابل قبول نيس ما تا حالي منتظر چراغ سبز جهان پهلوان بوديم ما تا حالي كي آماده‌گي گرفتيم، پول كجاس، امكانات كجاس، كامپاين چه خواهد شد…”

نقابداران يكايك آهسته آهسته نقابهاي خويش را با عجله از رويشان كشيده و فرياد زدند” ما تا حالي به مسابقه آماده‌گي نداريم بدون اماده‌گي چطور شده مي تانه؟”

لوكس تر هايشان صدا كردند:”ما بري كامپاين خود ده پانزده جوره دريشي، نكتايي، بوت، ميك اپ و عطر در پاريس فرمايش داديم كه ايله تا اوايل تابستان به ما فرستاده خات شد مسابقه پيش از تابستان امكان نداره”

پهلوانان ستلايتي با خشم ابراز داشتند كه شرايط  آمريكايي براي تدوير تورنمنت تا حال ميسر نشده و از جانبي اوباماي جهان پهلوان هم تاريخ تابستاني ره پذيرفته.

خانم مستوره محجوبه بي بي جبهه كه يكي از علاقمندان خاص تورنمنت بهاري پهلواني بوده و فرزندان بيشماري

‌از هر نوع مجاهد، ديموكرات، كمونيست، جنگ سالار، غرب زده، مدرن و پست مدرن… را در دامان پرمهرش پرورده از گوشه»‌ديگر با ناله اظهار داشت:

“اولاداي پهلوان موجوده»‌مه همه پوده شدن و مه نمي تانم يكي شانره هم به مسابقه پيشنهاد كنم مه خو اميدوار بودم همي مشكل تاريخ همطو باقي بمانه و تا آن وخت خات تانستم يك پهلوان نو و جديد ره از تخم هاي كه زير سينه»‌ماكيان دسيسه مانده بودم، بيرون بيارم و همچنان از آبي كه در خلاي قدرت گل آلود ميشه ماهي هاي خوبي جهت تغذيه و تقويه»‌پهلوان نو از تخم برآمده آماده كنم، اما حالي كه مسابقا ره ده بهار اعلان كدن مه قبول ندارم، نميتانم، پهلوان ندارم”

پهلوان نامي خانه»‌ملت دست به كار شده به اوباماي جهان پهلوان به نوشتن يك نامه آغاز كرد كه:”اي جهان پهلوان!از زورت كار بگير و مرا بدون عبور از مرحله»‌مسابقات راساً به قهرماني رسانيده راهي قصر مفلوك پهلواني كن”!

در همين اثنا ريس فدراسيون در حاليكه پنبه ها را از گوش هايش بيرون مي كشيد و صداي بلندگوي قصر را اصلاً نشنيده بود حرف سابقه»‌خود را تكرار كرد:” تورنمنت پهلواني در تابستان صورت ميگيرد”! با شنيدن اين جمله همه پهلوانان، نيمه پهلوانان، بي بي جبهه مادر پهلوانان كهنه و ديگر علاقهمندان و پيونديان با شور و اشتياق زايدالوصف كف زدند و هورا كشيدند دو-سه تن از اعتراضيون در حالي كه ريس فدراسيون را كه بسيار متعجب معلوم ميشد و دهانش باز مانده بود بر شانه هايشان بلند ميكردند شعار دادند: زنده باد ريس فدراسيون مستقل پهلواني! صداي شنيده شد:” شما خو ميگفتين كه اي فدراسيون مستقل نيس و دست نشانده اس؟” پهلوانان در حالي كه از دو جهت در دست هايشان پاپر پاكستاني و بستني (آيسكريم) ايراني را به شكل تعارف به ريس فدراسيون بالا گرفته بودند با خشم پاسخ دادند:”خدا نكنه، ما هيچ وقت ايطو نگفتيم، فدراسيون بيخي مستقل اس”

پهلوانان در دهليز طويل رسانه يي در حالي كه همديگر را تيله و تنبه ميكردند به تظاهرات خويش ارامه داده هر كدام جداگانه فرياد ميكشيد:”قانون نه- مانون نه- مه باشم واوبامه”!

پهلوان قصر نشين كه از گوشه پنجره»‌ قصر به دهليز رسانه يي چشم دوخته بود در دل بر پايه داري و ثبات پهلوانان معترض بر كلمه»‌(نه) آفرين ها گفت و در حالي كه با تاصف سر ميجنبانيد آهي كشيده چشمك غمگانانه اي به سويشان زد و از كنار پنجره دور شد.

 

 

 

فرستادن/حفظ کردن

Leave a Reply

Spam Protection by WP-SpamFree

Advertisement Middle East Banners

اندازهء فانت را تغییر دهید