امان الله عمر
پرنسيپ های حقوق دول که زاده مناسبات بين المللی و مناسبات فی مابين دولت ها است، در قرن بيست يکم بيشتر از گذشته مورد اعتبار قرار می گيرد.
در سال ١٩۴٨ کميسيون حقوق بين الدول تاسيس شد که ماده ٣٨ محکمه بين المللی هاگ دولتها و ملل جهان را به حترام پرنيسپ ها، لوايح و قوانين نافذه حقوق بين المللی توصيه می کند که در زمره پرنيسپ های و قوانين حقوق بين المللی يکی هم ( حقوق معاهدات) است.
صحبت ما گندمگ و ديورند است و اين معاهدات تحميلی را می خواهیم در روشنی حقوق معاهدات بين المللی ذيلا غرض معلومات هر چه بيشتر هموطنان غيور خود شرح نمائيم.
در قرن ١٩ زمانی که برتيانيا وقت کار تسخير قاره هند را تکميل کرد و به سرحد و کنارهای خاکهای افغان رسيد ، روی اجندا و ستراتيژی که داشتند و می خواستند به سرحدات روسيه تزاری نزديک شوند، بدين ملحوظ بنای آنر گذاشت تا از فرصت خانه جنگی های داخلی افغانستان استفاده ناجايز نموده، و در اين گير و دار است که انگليس ها در امور داخلی ما بنا حق مداخله نموده و حکومت های افغانستان را با زور، تهديد و دسايس مختلف بعضآ به امضای معاهدات تحميلی با حکمرانان ما می پردازند. از جمله اين معاهدات ننگين و غير قابل قبول دو معاهدۀ، گندمگ و ديورند که اولی در فبروری ١٨٧٩ و دومی۱٨٩٣ به امضا رسيده، بيشتر قلب و روح ملت را جريحه دار ساخته و بيش از يک قرن است که منتج به خونريزی شده و ملت ما را هميشه نتايج آن ناقرار داشته است. در جمله مواد کنوانسيون که توسط حقوق دان معروف و بزرگ آن وقت انگليس پروفيسر لاتاپاخت ترتيب يافته دو ماده آن قابل غور و توجه است.
ماده اول که می گويد:
( معاهدات تحميلی يعنی معاهداتيکه در اثر قوه و يا در اثر استعمال زور و تهديد بالای دولتی انفاذ يابد قابلیت تطبیق و اعتبارندارد)
ماده ١۶ که متذکر است:
( يک معاهدۀ نوين هيچ گاهی قابل قبول نيست اگر مقرارت آن از تعهدات يک معاهدۀ سابقه که طرفين محتويات آنرا به عهده داشته باشند پهلو تهی نمايد)
ترتيب اين دو ماده بعد از غور عميق حقوقی و مطالعه صدها سند علمی از طرف لاتاپاخت صورت گرفته که اگر به اساس آن چگونگی معاهدات ديورند و کندمگ را مطالعه کنيم غير حقوقی بودن آنها واضع خواهد شد. در سال ١٨٧٨ بود که انگليس ها به بهانۀ اينکه امير شير علی خان با روسها سر دوستی را گذاشته است قوای خود را سوی افغانستان سوق نمودند، که اين قوا و مقدماتی و تعرضی در ٢١ سپتمبر ١٨٧٨ در علی مسجد نزديک طورخم معطل شد.
ولی انگليس ها که قبلآ آماده سوقيات بزرگ عسکری برای اشغال افغانستان و تحميل معاهدۀ اجباری شان بود در برج نوامبر سال ١٨٧٨ از راه قندهار، کرم و خيبر داخل افغانستان شدند.
در اين فرصت تاريخی امير شير علی خان وفات نمود و اين موقع خوب برای انگليس ها بود، که امير يعقوب خان را تحت تهديد نظامی گرفته و معاهده تحميلی گندمک را بالايش امضا نمودند.
اين معاهده باساس فشار بالقوۀ نظامی و بدون اگاهی مردم افغانستان روی تهديد اشکار بالای يعقوب خان تحميل شد. از اينکه معاهدۀ گندمک بدون خواست و مشورۀ ملت به عمل آمده بود، فوری مردم افغانستان بنای مقاومت و مبارزه مسلحانه را گذاشته و يعقوب خان از ترس قيام ملت خود را به دشمن تسليم کرد و نمايندۀ لندن در کابل کيوناری وهمکارانش از اثر قيام بر حق مردم انتحار نمودند. هر چند انگليس ها به تجاوز ثانی نظامی پرداختند، و ليکن بحث ما قيام در ضديت به معاهدۀ ننگين گندمک بوده، لذا اين قيام ملی که در همان سال امضای معاهده بوقوع پيوست اجباری بودن معاهدۀ گندمک را دقيق و واضع می سازد. قیام ملی و خونريزی بر ضد اين معاهده که نظر به پرنسيپ لاتاپاخت غير حقوقی بودن معاهدۀ گندمک را اثبات می
کند. به همين شکل معاهدۀ ديورند با تهديد نظامی و متواتر انگليس ها بالای امير عبدالرحمن خان تحميل شد، در اين مورد خود امير در کتابش می گويد که هر چند می خواست مذاکرات معاهدات سرحدی را معطل کند، موفق نشد و وايسرای هند پيوسته بالايش فشار می آورد. پیشنهادات مذاکرات معاهدۀ ديورند هميشه شکل تهديد و التيماتوم را دارا بود که در صورت انصراف مداخله نظامی انگلیس را حتمی مينمود.
امير عبدالرحمن خان نقشه تقسيم سرحد را تا زنده بود امضا نکرد و پشتون ها آنطرف عليه اين معاهدات از پنجصد بار اضافه بالای قشون انگليسها در آنزمان حمله ور شدند و و آنها نيز امير را پشيوا خويش مشمردند. تا اين جا شک و ترديد باقی نمانده است، که هر دو معاهده روی تهديد بالقوۀ نظامی به عمل آمده و نظر به پرنسيپ تسوید کنوانسيون متذکره ارزش و قيمت خود را از دست می دهد. در شرايط که وطن از هر طرف زخم برداشته و ليکن توان مندی آنرا دارد تا باساس پرنسيپ کنوانسيون متذکره، لوی جرگه و دولت موجوده خواست برحق مردم را از مراجع بين المللی از جمله در محاکمه هاگ رسمآ درخواست نمايد و حق مردم افغانستان را قانونآ مطالبه نمايند و اين يکی از راها حل مشکلات کشور بوده می تواند. اينکه اندکی بدين نظر اند که منافع اقتصادی و انصراف مداخله پاکستان در اين موضوع نهفته است در اشتباه اند، زيرا مشکل افغانستان در به رسميت شناختن ديورند و کندمگ حل شدنی نيست بلکه خودکشی است، زيرا ضرورت به بحث حق وراثت که پاکستان آنرا جعل کرده ديده نمی شود. بحث اين موضوع آن وقت مورد می داشت که ما معاهدات متذکره را حقوقی ميدانسيم در حاليکه چنين نيست، زمان آن فرا رسيده تا حق به حق دار برسد.
آنچه فراموش شده این است که این حق مردم آنسوی خط دیورند است که چه میخواهند. اما با تاسف همانگونه که قبایل در زمان همه پرسی رای به پاکستان دادند حالا هم در صورت ریفراندم از پاکستان حمایت خواهند کرد. چرا من چنین تصور میکنم.
1 مردمی که آزادی شان را میخواهند دست به مبارزه می زنند.
2 رهبران آزادی خواه زندان ها را ترجیع میدهند نه کرسی پارلمان و حکومت های محلی را
3 و قبایل به جای حمایت از حکومت های افغانستان طی 65 سال گذشته از حکومت پاکستان همه جانبه در برابر افغانستان دفاع کرده اند و اکنون نیز حمایت انها ادامه دارد.
دلایل دیگری که باید به آن توجه داشت
1 پاکستان یک کشور قوی است. هند با آن همه قدرت نظامی و اقتصادی اش نتوانسته است طی این 65 سال با پاکستان بر سر کشمیر به توافق برسد. افغانستان چگونه می تواند بار این ادعا را به دوش بکشد؟
2 طی سالها، نفوذ سیاسی، دینی و استخباراتی پاکستان در افغانستان استحکام یافته است. هم اکنون طالبان، حزب اسلامی و گروه حقانی از داخل پاکستان بر ضد مردم افغانستان اقدام میکنند. اما افغانها هیچ چاره ای ندارند.
3بازارهای افغانستان وابسته به راه های اکمالاتی پاکستان است. از آرد تا میخ همه چیز از پاکستان وارد افغانستان می شود. مسیر بدیل که از طریق ایران ساخته شد، به خاطر روابط نامناسب با ایران کارایی ندارد. افغانستان نمی تواند نیازمندی هایش را از راه کشورهای آسیای میانه تهیه کند.
با در نظر داشت نکات بالا واضح است که همانگونه که طی 100 سال گذشته نتوانستیم از حق خود دفاع کنیم صد سال دیگر هم نمی توانیم.
بناً باید از خر لجاجت و غرور بیجا پایان شویم و بپزیرم که افغانستان همانگونه که بسیاری از بخش های دیگرش را برای همیش از دست داده این منطقه را نیز از دست داده و پذیرش ان بهتر از ادعای کودکانه است ادعای که باعث عدم طرقی، بیسوادی و جنگ و ده ها بدبختی دیگر در دو سوی مرز شده است.
زنده ماندن دختران و پسران دو سوی مرز، آرامش و تحصیل شان موضوع های بهتری است که در مورد شان باید حرف بزنیم.