سوریا

طنز

شبکۀ جهانی لوده کن (تولو) اینبار دیگر به سطح بین المللی دست به (لوده) کردن زد و با سینه زدن و (من حاضره!) گفتن به متولی معبد آمون بزرگ بیشترین منی (دالر) را از منی حاضر در دخلک متولی معبد قاپید که اینرا میگویند بزنش، نوش جانش باد!

معنی حاضرۀ «مناظره» با یک میز خالی چنین بود:

-         مهاتما گاندی (اوه- نه اشرف غنی؟ – حاضر!

-         اکتور بالیودی (ببخشید: داکتر عبد الله)؟ حاضر!

-         مرزای سر کوچۀ ما (بازهم اشتباه- حامد کرزی)؟ – غیر حاضر!

این دیالوگ حاضری در مناظرۀ تجلی گاه فیوضات معبد آمون بزرگ (لوده کن تولو) بود که به حکم متولی معبد تحت شرایط خاصی از تقلید تمدن! و در فضای ویژه یی از سرخی و سبزی روزگار به راه انداخته شده بود.

- چرا غیر حاضر؟ این دیگر غیر قابل تحمل است!

مسئوول لوده کن (تولو) در حالیکه با یک دست عکسهای بی شمار «آمون بزرگ» را د رجیبش جا به جا میکرد و با دست دیگرش پاهای متولی را می فشرد و چاپی میکرد باگردن کجی عاجزانه اظهار داشت:

«شما خود شاهد بودید که ما چقدر اعلان تیر کردیم چقدر گفتیم، چقدر اشتهار دادیم اما این که خودش نخواست و جرائت کرد که در خواست ما و شما را ردکند این را دگر من چیزی گفته نمی توانم».

متولی خنده رو که درین زمان خیلی خشمگین بود بانگاه قهر آلود استفهام آمیز به سوی مسئوول (لوده کن) نگریست. مسئوول (لوده کن) در حالیکه در دل از خوشی پیروزی اش در کمپاین بازرگانی! خود به شعف آمده بود ظاهراً با تأثر سری جنبانید وچشم به زمین دوخت. متولی سپس از مکث طویلی رو به مسئوول (لوده کن) تجلی گاه فیوضات معبد آمون بزرگ کرده و گفت: «خوب، حال که این کار شد و تیر ما به هدف نخورد و چنانیکه میخواستیم در تجلی گاه خویش او را محاصره کنیم و همه خود خواهی ملی اش را در آزمونی با صفر ضرب کنیم که اما این چنین نشد پس حالا دیگر برای جبران خیله خندی که بر ما صورت گرفت باید به گونه ای متواتر و پی هم در تائید این مناظره نیم کله نشرات بکنید!».

مسئوول (لوده کن) با زرنگی اکتی از سراسیمگی نموده و گفت: «اما جناب متولی چنین نشراتی که مصارف کار دارد و…»

متولی حرفش را برید: «در فکر مصرف نباشید مقصد برنامه های در تبلیغ اهمیت و موفقیت مناظرۀ ناکام به گونه ای پخش کنید که در آن شخص غیر حاضر ترسو و بی غیرت نشان داده شود این شکست را قبول ندارم شما مامور هستید که با غوغای نشراتی این شکست را به پیروزی مبدل کنید فهمیدی؟».

-         «بلی قربان! بالکل فهمیدم منی (پول) که حاضر باشد مناظرۀ ناکام هم کامیاب خواهد شد، شما بی غم باشید ما پر بیننده ترین (لوده کن) این سرزمین هستیم (تولو) نخستین (لوده کن) آزاد افغانستان!

(لوده کن) ما هرگز با ولی نعمت خویش (آمون بزرگ) نمک حرامی نخواهد کرد اگر دست پر فیض آمون بزرگ بر ما همین گونه سایه باشد خواهید دید که ما چگونه مناظرۀ ناکام «مصاحبه» شده را به معنی حاضره کامیاب خواهیم ساخت و در دل با پیروزی دور دوم کامپاین بازرگانی! خود بر خویش آفرین ها گفت در همین وقت خدمتگاری با پتنوس بزرگ مملو از عکسهای آمون بزرگ (دالر) وارد محل شد و پس از تعظیم به سوی متولی معبد با اشارۀ سر او پتنوس را بر چادر همواری که مسئوول (لوده کن) در نزدیک قدمهای متولی گسترده بود خالی کرد و با تعظیم دوباره، از محل خارج شد.

مسئوول (لوده کن تولو) با هیجان دیوانه گونی در کار جمع آوری گوشه های چادر و گرهِ کردن آن همه (دالر) در آن شد. متولی یکبار دیگر گوشزد نمود «چیزی را که من ازت خواستم فهمیدی یا نه؟ لوده کردن «غیر حاضر» حتمی است برای کامیابی مناظره»! «البته جناب البته بی غم باشید بی غم!».

1- یاد داشت: واژۀ (لوده کن) بر وزن گرم کُن، سردکن، سفید کُن و سیاه کُن و… کن های دیگری که از کارخانۀ سره سازی فرهنگستان برادران همزبان متواتر و بی وقفه وارد میگردند، در کمال معذرت از گستاخی در همین کابل و با تلفیق واژۀ «لوده» در آن ساخته شده که ظاهراً حضور پُررنگی در لهجۀ کامل و پست مدرن کشور همزبان ندارد. (لوده کن) را به عوض مفهوم رسانۀ بازرگانی و به ویژه بجای تلویزیون بزنسی (بازرگانی) که نامیست مرکب از واژه های فرنگی به استعمال گرفته ام تا خدمتی باشد به سره سازی زبان و فرهنگ حوزۀ تمدنی!).