زلمی بارکزی
دو سال قبل محمد رضا یک متعلم 17 ساله در ولسوالی غوریان بود که نصف روز خود را در مکتب و نصف دیگر آنرا در بازی فوتبال با دوستان خود سپری میکرد.
محمد رضا متوجه شد که در بین این دوستانش بعضی از آنها پولی زیادی را بدست می آورند. رضا مجذوب پول دار شدن آنها شده بود و در وجودش احساس داشتن آن اشیای چون موتر سایکل شهاب، دستبند و انگشتری و تیلفون همراه آیی فون (iphone)شعله ور بود و به همین دلیل بود که او یک روز نزد یک قاچاقبر بنام ارباب قدوس می رود و در آن جا به حرف های این قاچاقبر که به او راز پول دار شدن را چنین تشریح می نماید، گوش می دهد:
”به هر اندازه که کپسول زیاد را بلع کنی به همان اندازه پول زیاد بدست خواهی آورد”. درین کپسول ها هیروین به مقصد انتقال به ایران جابجا شده بود.
رضا به این کار آماده شد و با این کارش او به جمع نوجوانانی پیوست که قاچاقبران آنانرا به این کار خطرناک و کشنده گماشته اند.
به اساس یک تحقیق که توسط انستیتوت جنگ و صلح به سر رسید نشان میدهد که در چهار قریه ولسوالی غوریان بیشترین اطفال و نوجوانان در حلقه های قاچاقبران گیرمانده اند که بعضی از آنها برنگشته اند.
در نیم شب رضا 10 کپسول را بلعیده و گفت: او مطمئن نبود که آیا می تواند مقداری دیگر کپسول را نیز بلع کند یا خیر. اما او میدانست که اگر او سه کپسول دیگر را ببلعد او میتواند مقداری پول ایرانی که معادل 20.500 افغانی و یا $400 دالر می شود بدست میاورد که دو چند مقداری می شود که در صورت بلعیدن 10 کپسول بدست می آورد.
او توانست که سه کپسول دیگر را نیز به کمک شیر گرم ببلعد. حالا او در شکم خود 13 کپسول که پُر از هیرویین افغانی بود و پوشش پلاستیکی داشت جابجا کرده بود.
روز بعد او با گروپ اطفال و یک رهنما به سوی مرزایران درحرکت شد. آنها با استفاده از اسناد جعلی از سرحد گذشتند و به خاک ایران داخل شدند. به آنها در خانه قاچاقبر مواد مسهل برای دفع کپسول ها داده شد. قاچاقبران تنها توانستند شش کپسول را بدست بیاورند و به او به اندازه این شش کپسول پول پرداخته شد و اورا دوباره به غوریان با هفت کپسول که تا هنوز هم در معده اش بود فرستادند.
قبل از این که رضا به خریداری تیلفون همراه ای فون (iphone)برود او در معده خود درد را احساس کرد. او با فامیل خود تماس گرفت و از ماجرا قصه کرد. والدین رضا او را نزد یک داکتر که کار های غیر قانونی انجام می داد بردند تا بتوانند توسط یک عملیات کپسول ها را از معده او خارج سازند. او زنده ماند اما اطفال دیگر به اندازه او خوشبخت نبودند.
به اساس بیشتر از 50 مصاحبه با قاچاقبران، والدین اطفال و کارمندان پولیس، تخمیناً 60 طفل در چهار قریۀ ولسوالی غوریان به اثر بلعیدن کپسول هیرویین در دهۀ گذشته جان هایشان را از دست داده اند. این ماده پالایش شده بعد از شکست طالبان محبوبیت زیاد را کسب کرد.
به اساس این مصاحبه ها که در جریان چندین ماه صورت گرفته، بیشتر از 1000 طفل بعد از آنکه انتقال و قاچاق هیرویین را به مرز های ایران قبول کردند از شروع سال 2002 به اینسو در ولسوالی غوریان مفقود گردیده اند.
در قریه های منگوان، کاریز، برناباد و سبولی هفت چاه والدین برای تحفظ اطفال خود به تشویش هستند در حالیکه قاچاقبران هنوز هم همانند گذشته فعال هستند. بعضی از اطفال به قتل رسیدند و دیگر آنها در زندان ها انداخته شده اند.
اطفال به قاچاقبران جذابیت خاصی دارند چون به آنها درینجا سزای سنگینی تعیین نشده در حالیکه قاچاق مواد مخدر در ایران جرم سنگینی هست و اشد مجازات به آن تعیین شده است.
یکه خان که حالا در مرکز بازار غوریان شغل قصابی دارد. در یک مصاحبه گفت که او با دو قاچاقبر دیگر دوسال قبل در ایران دستگیر شده بود. یکی از آنها بنام عزیز الله که باشنده غوریان بود اعدام گردید و دیگر آن تا بحال در زندان هست.
یکه خان گفت که او را دوباره به افغانستان فرستادند چون او در وقت دستگیری تنها 16 سال داشت.
قصه های پند آمیزی چون قصه یکه خان و محمد رضا می تواند در کاهش قاچاق هیرویین سود آور باشند.
هیرویین کرستال یا بلور شده که اکثراً توسط معتادین با پیپ های آب مورد استفاده قرار می گیرد. در افغانستان فی کیلوی آن 1.200 دالر امریکایی بفروش می رسد در حالیکه به قول قاچاقبران بعد از رسیدن به ایران قیمت آن دو چند می شود.
در چهار قریه کم از کم هشت سر گروپ حلقه قاچاقبران وجود دارند. دو نفر آنها برای مصاحبه با ای.دبلیو.پی.آر IWPRدر صورتیکه هویتشان مخفی نگهداشته شود آماده شدند.
اولی آنها که یک قاچاقبر از قریه منگوان بود در یک مصاحبه گفت که هیرویین از ولایت هلمند سرچشمه میگیرد و به شکل مخفیانه در لاری ها به هرات منتقل می شود. و به مقداری زیاد صد ها کیلو گرام در زیر امتعه قانونی جابجا می گردد.
او گفت که اطفال را به بسیار آسانی میتوان برای کار های قاچاق جذب کرد. او همچنان افزود که اگر اطفال دستگیر هم شوند به زودی رها می شوند.
نظر به اندازه یک طفل می تواند پنج، هشت و یا ده گرام هیرویین کرستال یا بلورین را قاچاق نماید.
طفل باید کپسول ها را ببلعد و بعد از آن در ظرف 24 ساعت به ایران منتقل شود و در آن جا کپسول ها را بعد از انتقال از معده بیرون بیاورد.
او گفت که ما به آنها 300.000 تومان در مقابل انتقال پنج کپسول می دهیم. این مقدار پول برابر است به 260 دالر امریکایی.
قاچاقبر دومی که 53 ساله است و بیرون از قریه منگوان کار می کند گفت که او از اطفال در قاچاق هیرویین استفاده نموده اما همۀ آنها از خطر که سر راه شان وجود داشت با خبر بودند.
او همچنان گفت که در بعضی اوقات والدین اطفال خویش را به قاچاقبران بطور کرایه می دادند و همچنان در بعضی از موارد مانند رضا به اطفال برای انتقال کپسول مستقیم پرداخت می شد.
برخلاف ادعای محبوب، اطفال قاچاقبر می گویند که از خطر که سر راه وجود داشت آنها به ندرت می فهمیدند.
در یک مصاحبه یک طفل بنام آرش گفت که “قاچاقبران از غریبی و ناچاری ما سو استفاده می کنند”.
او گفت که او چندین بار هیرویین کرستال را انتقال داده است اما به او هیچگاهی گفته نشده بود که امکان دارد او کشته شود.
غلام حیدر که باشنده قریۀ منگوان است، طفل خود صبغت الله را که قاچاق هیرویین میکرد از دست داده است.
حیدر گفت که صبغت الله برای چندین روز از قریه گم شد و هیچ کس در مورد او در قریه معلومات نداشت، بعداً یک دوست من معلومات حاصل نمود که صبغت الله در شهر اسلام قلعه که با ایران هم سرحد است دستگیر شده بود. حیدر اضافه نمود که وقتی دوستم به سرحد رفت، پولیس جسد وی را به او تسلیم دادند.
در دهۀ اخیر در ولسوالی غوریان قاچاق هیرویین مسیر صعودی را می پیماید. با داشتن ارتباطات و شبکه قوی قاچاق هیرویین یک پروسه سیستماتیک شده است. این ولایت از هرات کمتر از 50 کیلومتر فاصله دارد و 170 کیلومتر با ایران مرز مشترک دارد.
قاچاقبران محلی با سلاح چون کلانشینکوف (AK47)،راکت و نارنجک انداز مجهز بوده و آخرین مودل موتر چون تیوتا، هیلکس، لاری ها و لندکروز را سوا می شوند. آنها هراسی از جنگ و مقابل شدن با پولیس را ندارند.
نفرات پولیس سرحدی کم قادر هستند تا ازین تجارت جلوگیری نمایند. آنها اکثراً خلع سلاح می شوند و یا هم از قاچاقبران پول می گیرند و به آنها اجازه عبور و مرور را می دهند.
به اساس اظهارات نذیر حیدر زاده، مشاور ولایتی در هرات:
سال گذشته ملحم خان که جنرال و قومندان پولیس سرحدی هرات بود در اسلام قلعه به اتهام قاچاق مواد مخدر از جانب مامورین ایرانی دستگیر شده بود و سپس به زندان پلچرخی کابل تحویل داده شد.
حیدر زاده گفت که ملحم خان از پولیس مادون خود که در قاچاق مواد مخدر شریک بود به مقداری 70.000 دالر امریکایی رشوه گرفته بود. این موضوع در مطبوعات هرات به پیمانه ای وسیعی تبلیغ شد.
یکی از قومندانان سرحدی معامله ی را که با جنرال ملحم انجام داده بود در تیلیفون همراه خود ثبت نموده بود.
حیدر زاده گفت که جنرال ملحم در مقابل اتهامات که به او وارد شده بود ایستادگی نکرد و به زندان محکوم شد. پولیس مبارزه با مواد مخدر می گوید که آنها به بعضی پیشرفت های نایل آمده اند. در چهار سال گذشته پولیس نزدیک به 500 قاچاقبر مواد مخدر را در غوریان دستگیر نموده است.
احمد ضیا حافظی رئیس ولایتی پولیس مبارزه با مواد مخدر گفت که پنج تن ازین مجرمین اطفال بودند که کوشش داشتند کپسول های مواد مخدر را در بطن خود به ایران انتقال دهند.
باید کار های زیادی درین عرصه صورت بگیرد. در ولایت هرات حالاهم والدینی زیادی وجود دارندکه اطفال شان مفقود هستند، در حالیکه اطفال هنوز هم این خطر را قبول می کنند.
حالا محمد رضا دیگر نمی خواهد پول را از راه کوتاه بدست آورد. او درین روزها در مکتب یار محمد الکوزی در غوریان سرگرم درس و تعلیم است.
فعلا هم محمدرضا درد را که از ناحیه عملیات دربطن اش دست داده بود ، احساس می کند. این عملیات به فامیل او در بدل 800 دالر تمام شده بود. درست دو چند مقدار پولی که او از ماجرای قاچاق مواد مخدر بدست آورده بود.