Posts | Comments | E-mail /

افغانستان بسوی یک مستقبل نامعلوم

Posted by on Oct 23rd, 2011 and filed under افغانستان چا ړنګ کړ؟, تحلیل. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

فدا محمد فایض
بدترین حالت برای یک فرد و بالاخره یک جامعه بی سرنوشتی است؛ زیرا نه فرد میداند که به کجا میرود ونه هم جامعه. متأسفانه امروز ما در همچو یک حالت قرار داریم. علت عمده این است، که خود ما بحیث یک ملت به پارچه های مختلف تقسیم شده ایم، هر گروه، حلقه و حتی حزب در پی منافع مادی خود است، هیچ فردی و هیچ گروهی برای منافع ملی کار نمیکند، از همینجاست بخصوص آنانی که از سیاست نام میبرند اکثر شان با منابع و بخصوص سفارتهای بیرونی پیوند دارند؛ از همانجا تغذیۀ مادی میشوند از همانجا اجندا می گیرند و بر آن عمل میکنند.
از سوی دیگر قوتهای بیرونی از همسایه ها گرفته تا کشورهای اسلامی و کشورهای منطقه و کشورهای جهانی که امروز در افغانستان حضور دارند همه با افغانستان سیاست چند پهلو را به پیش می برند در حالی که هیچکدام آنها متعهد به حفظ منافع ملی افغانستان نیستند! امریکا و ناتو فقط چند قطره آبی که دولت افغانستان چند صباحی زنده بماند، درگلوی آن می ریزد. آنها به یک افغانستان در حال بخورو نمیر نیاز دارند نه به یک افغانستان از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی وغیره، بپا ایستاده. آنانی که چشم طمع به بیگانگان دوخته اند، مسلماً یا نمیدانند ویا آنقدر مردمان ضعیف النفس هستند که فقط به پر کردن جیب خود تن به هرگونه غلامی داده اند، افسوس به حال اینچنین وجدانها که ملت و کشوری را قربانی یک شکم بی هنر خود میکنند. آنانی که دم ازسیاست و مبارزه میزنند، از گذشته هیچ نیا موختند. کمونستها فقط با یک چرخش از مسکو به سوی واشنگتن و لندن رو آوردند، یعنی فقط بادارشان تغییر کرد ورنه دیگر همان غلامی است که برای دیگران میکنند. آنها خوش هستند که زمینه های بهتر شرابنوشی، فسادهای اخلاقی و زراندوزی برای شان مهیا گردید. آنانی که از دسترخوان دولت محروم مانده اند، وقتاً فوقتاً صدای اعتراض بلند میکنند که دولت افراد مسلکی را کنار زد و افراد غیری مسلکی را شامل اردو و پولیس کرده است، در حالی که بیشتر آنان هم کسی از معارف، کسی از ادارات ملکی به اردو و پولیس آورده شدند و امروز ادعای مسلکی بودند را دارند، اگر ادعا کنند که ما، در فروختن وطن ونوکری به اجانب تجربه بهتر تر نسبت به دیگران داریم، این حرف شاید تا حدی قابلیت شنیدن داشته باشد.
تنظیمهای مجاهدین هم متأسفانه مانند یک طفل غبی، در مدرسه یی که درس خواندند، ناخوانده و بی سواد از آن بیرون شدند، نه هنر نظام ساختن را فرا گرفتند و نه راز بقای خود را درک کرده توانستند، فقط با همان حکومتی که بتاریخ 4 ثور 1371 در گورنرها وس (مقر ولایت) پشاور برای شان ساخته شد وارد افغانستان شدند و در اینجا هم یک تنظیم خلقیها را به آغوش کشید و دیگری پرچمیها را و مبارزه اسلامی و جهاد بخاطر استقلال وطن و ساختن نظام اسلامی، به یک جنگ جاهلی بنام قوم، زبان و سمت تبدیل شد و درین جنگ ده ها هزار نفر کشته و معیوب شدند، شهر کابل ویران شده صدها هزار نفر باشنده کابل، مجبور به ترک خانه وکاشانۀ شان شدند وبدینترتیب هر جا لکه ننگ بود بر دامن قهرمانان دیروزی نشست؛ هم خود را رو سیاه دنیا کردند هم روسیاه آخرت. آنانی که این جنگ جاهلی را براه انداختند در فردای قیامت به پیشگاه خداوند چه جوابی خواهند داشت؟ آیا اینها مگر از مرگ منکراند؟ مگر برین باو ندارند که از ذره ذرۀ اعمال شان پرسیده خواهند شد؟
طالبان که مسوولتر از مجاهدین بودند؛ زیرا آنها سرنوشت مجاهدین را پیش رو داشتند، اگر حرف واقعاً از ساختن نظام اسلامی باشد، در صورتی که مجاهدین را نگذاشتند که چنین یک نظامی بسازند، پس ( طالب جان) را چگونه اجازه میدادند و یا میدهند که نظام اسلامی بسازند، آیا مگر دالر امریکا و روپیۀ پاکستانی بخاطر همین مصرف میشود که بگذارند چند رهبر طالب اکنون خزیده در کدام سوراخ بلوچستان و خیبر پشتونخوا از سوراخها بیرون شده خلافت اسلامی را احیا کنند؟ آیا آنها در ربع اول قرن بیستم از سرنوشت خلافت اسلامی عثمانی خبر ندارند؟ چگونه تمام جهان کفر به عنوان (ملت واحده) برای براندازی خلافت اسلامی دست یکی کردند، آن خلافت را ساقط ساختند تا بالاخره زمینه را برای تشکیل دولت یهودی در خاک فلسطین مهیا ساختند. پس امروز ساختن نظام اسلامی در سراسر جهان به یک کور گروه مبدل شده است که باز کردن آن کار چندان سهلی نیست؛ در کشور خود ما بیش از یکنیم الی دو میلیون نفر بخاطر همین آرمان شهید شدند ولی نه هم جهان غرب ونه هم کشورهای همسایه اجازه دادند تادر افغانستان یک نظام اسلامی بدست مجاهدین ساخته شود، زیرا نظام آنها اسلامی را خطر بزرگتر نسبت به کمونیزم برای خود میدانند، در زمان حیات شوروی از ترس قدرت نظامی آن ار حجیت میداد تا اول کمونیزم ساقط شود و رنه آنها ( غربیها) خوب میدانند که دین منسوخ شدۀ عیسویت و آن هم به شکل تحریف شده آن که بویی از دین الهی در آن باقی نمانده کجا میتواند با اسلام که یک برنامۀ کامل زندگیست مقابله کند، غربیها از همین جهت خود مسیحیت را در چار دیواری کلیسا محصور کردند، زیرا این عیسویت امروزی نمیتواند حلال مشکلات جامعه باشد.
اکنون میرسیم به وضعیت کنونی. وضعیت کنونی کشورما واقعاً قابل تشویش است؛
زیرا:
1 – افغانستان بیش از سی سال شد که به صحنۀ جنگ مبدل شده است البته نحوۀ جنگ وقتاً فوقتاً تغییر یافته است ولی جنگ خواه به هر نحوی باشد باعث کشتار و ویرانی میگردد.
2- کشورهای غربی و کشورهای همسایه، ادامه جنگ در افغانستان را بسود خود میدانند. کشورهای غربی از ین هراس دارند که اگر جنگ در افغانستان خاتمه پیدا میکند، این بمعنای خاتمۀ حضور قوای آنها در افغانستان است. در حالی که غرب بخاطر تعقیب برنامه های استعماری خود نیاز به حضور دراز مدت در افغانستا دارد وهمسایه ها که از حضور غرب بخصوص امریکا در افغانستان هراس دارند، جنگ رایگانه وسیله برای متقاعد ساختن آن برای خروج از افغانستان میدانند.
3- دولت و قوتهای دیگری که در افغانستان تاحدی قابل حساب پنداشته میشوند کسی آگاهانه وکسی هم نا آگاهانه در خدمت دیگران قرار گرفته اند. دولت مجال ندارد با آن استقلالی که لازم است عمل کند، باید در هر کار به چین پیشانی ادارۀ اوباما نظری بیفگند، که اگر اوضاع را مساعد دید عمل کند، ورنه منتظر چانسهای بعدی بنشیند و یا کلا صرف نظر نماید. آنهایی که از بیرون می جنگند خواهی نخواهی آب شان بر آسیاب پاکستان، ایران ویا دیگر کشورهای کمک کننده با آنها می ریزد چنانچه مجاهدین افغانستان با قبول این همه قربانی و آن همه زحمات نتوانستند به ارزوی خود برسند. طبق معلومات همین حالا، طالبان به افراد خود بر خلاف افراد حزب اسلامی دستور داده اند. این مقدمه آن است که اگر بفرض محال اگر پیروز هم شوند به آرمانی که عنوان میکنند رسیده نمیتوانند. از سوی دیگر طالب یک پوشش عمومی است که حتی غربیها هم افرادی را تحت این پوشش جابجا نموده اند و مطابق به دستور آنها و به نفع آنها کار میکنند فلهذا همۀ آنهایی را که تحت این نام می جنگند نباید چنین بپنداریم که به خاطر تحقق یک آرمان مقدس می جنگند.
پس در چنین یک حالت از چه کسی و چه گروهی بایدتوقع داشت که برای نجات کشور ازین بلایی که بر سرش آمده کاری خواهد کرد و یا کرده خواهد توانست، آنانی که ازین وضعیت هراس دارند، وارد این حلقه نمیشوند واگر شوند، این دالر به اصطلاح عامیانه صاحبمرده نمیدانیم چه طلسم و جادویی با خود دارد که کمر پهلوان ترین افراد را طی چند روز خمیده میسازد.

فرستادن/حفظ کردن

1 Response for “افغانستان بسوی یک مستقبل نامعلوم”

  1. Vote -1 Vote +1Foshanj Sabzwari says:

    Good article Fayez Saheb.

Leave a Reply

Refresh Image
*

Spam Protection by WP-SpamFree

Advertisement

Recently Commented

    Archives by Tag

    ا

    Recent Entries

    • مظاهرات خشمگین مصر
    • د درواغو نه ویلو ورځ
    • د خوست ولايت مقام دژورې خواشينۍ اوډاډګيرنې پيغام
    • ایجاد راه آهن ترکمنستان-تاجکستان افغانستان محور مذاکرات دوشنبه
    • کشته شدن ۱۷ تن از اعضای گروه طالبان در ولایت بغلان
    • رقص و پایکوبی سربازان افغان و خارجی در ولایت قندهار
    • زخمی شدن ۸ نفر در حمله انتحاری قندهار
    • تا نابودی کامل کودتاگران به مبارزهٔ خود ادامه میدهیم:- رهبر اخوان المسلیمن مصر
    • توفان و عمامه
    • وقوع حمله انتحاری در نزدیک میدان هوایی قندهار