سلام خان
پیمان ستراتیژیک یک مواففتنامهی تجارتی نیست که فقط از بُعد مالی و اقتصادی به آن پرداخته شود.
این پیمان باید یک پلان جامع برای امنیت، ثبات پایدار، توسعهی زیربناها و انکشاف نهادهای دموکراتیک باشد. افغانستان باید به خودکفایی همهجانبه، بهویژه امنیتی و اقتصادی دست یابد یا باید ساختارهای آشوبگرانه در منطقه تغییر کند تا افغانستان از گزند مداخلات ویرانگر مصوون بماند.
درحالیکه روند خروج قوای بینالمللی و انتقال فرماندهی امور امنیتی به نیروهای افغان در مراحل اولیه قرار دارد، طرحریزی پلانهای شوم برای ناکام کردن دوباره افغانستان آغاز گردیده است. در نبود یک ستراتیژی دقیق و قابل اطمینان، خلای نیروهای بینالمللی به عناصر مداخلهگر فرصت خواهد داد تا اوضاع را یک دهه به عقب برگردانده و افغانستان را بار دیگر در جنگهای داخلی فروبرد. خروج تدریجی نیروهای ناتو و امریکا نباید منجر به سقوط تدریجی افغانستان گردد.
افغانها باید دقيقتر و ستراتیژیک بیندیشند و در مورد آیندهی کشورشان با دقت و هوشیاری تصمیم گرفته و با انتخاب بهترین متحد ستراتیژیک، مداخلات منطقوی و چالشهای داخلی را دفع نمایند. تشخیص و انتخاب بهترین دوست برای افغانستان ناممکن نیست، چون در ناملایمات ۳۵ سال گذشته افغانها آنهايی را که دعواى برادری و همکیشی داشتند بهخوبی شناختند. چه از لحاظ منافع بهتر و بیشتر و چه از لحاظ اعتماد و پایداری، امریکا بهترین گزینه برای عقد یک پيمان، ائتلاف بلندمدت سیاسی، نظامی و اقتصادی برای افغانستان میباشد.
بستن یک پیمان مستحکم ستراتیژیک با ایالات متحده، افغانستان را کمک خواهد کرد تا نهتنها با چالشهای موجود امنیتی و مداخلات بیرونی ایستادگی کند بلکه به اهداف درازمدت انکشافی، دولتداری و سیاسی خود دست یابد. بهبود امنیت و رشد اقتصادی دو ضرورت حیاتی افغانستان است که آیندهی بیشتر از ۲۷ میلیون افغان به آن وابسته است. افغانستان نمیتواند بدون حضور نظامی و کمکهای اقتصادی بلندمدت امریکا و متحدینش، به اهداف ملی خود نایل آید.
دولت افغانستان همچنین میتواند در چوکات یک پیمان ستراتیژیک با امریکا چگونگی مبارزه علیه دهشتافگنی را تعیین نموده مشکلاتی چون تلفات غیرنظامیان، تلاشیهای شبانه و توقیف افراد مظنون به تروریزم توسط نیروهای بینالمللی را حل و فصل کند. از طریق تاسیس پایگاههای مشترک نظامی افغان و امریکا، نه تنها میتوان که به عوامل ناامنی و شورشگری رسیدگی بهموقع نمود بلکه روند آموزش و تجهیز نیروهای ملی افغان را هم ادامه داد. پایگاههای مشترک نظامی میتواند هم حضور نیروهای امریکایی در افغانستان را قانونمند سازد و هم در تامین شفافیت در فعالیتها و ایجاد هماهنگی بسیار موثر واقع گردد.
اما شبکههای خرابکار و مداخلهگر، فعالیتهای وسیع تبلیغاتی را جهت مغشوش نمودن اذهان عامه در مورد مسیر آیندهی روابط افغانستان و امریکا انجام میدهند. افغانها باید بار دیگر، فریب این پروپاگندای پوچ را نخورند. این قضاوت نادرست که امریکا به هرقیمتی مایل به انعقاد یک معاهده یا اعلامیه استراتژیک با افغانستان است، خامی محض است. افغانستان نه یک کشور کاملا اشغالشده است و نه هم امریکا متمایل به ایجاد ساختارهای استعمارگرایانه در این کشور است. افغانستان و امریکا دو کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی بوده و هرنوع اتحاد و روابط استراتژیک میانشان مبتنی بر اساسات منافع دو جانبه باید باشد.
اوضاع منطقه و جهان بهتر از هر وقت دیگر به نفع افغانستان است. پس از جنگ سرد ایالات متحده و متحدین اروپاییاش چه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و چه از لحاظ قدرت نظامی، حریفی ندارد. در یک همسایگی افغانستان، جمهوری اسلامی ایران است که از بدو تاسیس با ایالات متحده و جهان غرب مشکلات عمیق ایدیولوژیک دارد. خوشبختانه افغانستان نه با غرب مشکل ایدیولوژیک دارد و نه هم پیرو ایدیولوژی دیگران است. در همسایگی دیگر افغانستان، جمهوری اسلامی پاکستان است که طی چند سال اخیر بنابر پالیسیهای غلط دستگاههای نظامی و استخباراتیاش هم مردم پاکستان را قربانی دهشتافگنی نموده و هم بر حیثیت دولت پاکستان شدیدا لطمه وارد نموده است. جامعهی جهانی و بهویژه ایالات متحده اعتماد کامل بر ارتش و استخبارات پاکستان را از دست داده است و به همین دلیل ایام چکهای سفید واشنگتن به اسلامآباد به پایان رسیده است. در همچو یک جغرافیای نامطمین، دولت ایالات متحده در جستجوی یک شریک درازمدت استراتژیک در منطقه است. شرط اساسی واشنگتن برای یک پیمان استراتژیک واضح است: تروریستان نباید مجددا در منطقه به قدرت دست یابند. اتفاق نیک این است که این شرایط با منافع ملی افغانستان کاملا وفق دارد. افغانها که خود قربانی تروریزم بودهاند، هیچگاهی نمیخواهند کشورشان میدان بازی ایدیولوژیهای افراطی و ضد غربی گردد. افغانها این حق را دارند – و باید از آن حراست ورزند – که با کی و روی چه شرایطی روابط استراتژیک درازمدت میبندند. حقايق بالا نشان ميدهد كه هم ايالات متحده امريكا و هم افغانستان در شرايط فعلى به یکدیگر نياز دارند.
دوستى استراتژيك بين اين دو كشور از يكطرف منافع ملى درازمدت امريكا را محفوظ ميدارد و از طرف دیگر به افغانستان موقع ميدهد تا به پاى خود ايستاد شده و راه ترقى را در پيش گيرد.
درس تلخی را که افغانها از تاریخ بارها آموختهاند این است که صلح، رفاه و ترقی فقط با چند شعار آرمانگرایانه حاصل نمیگردد بلکه واقعبینی و درستاندیشی سیاسی را میطلبد که طی آن رهبران و تصمیمگیران منافع ملی را بر احساسات و عواطف شخصی ترجیح دهند. آنهایی که با عواطف شخصی زمام کشور را رهبری مینمایند، در حق ملت جفا میکنند. رهبران افغان باید صادقانه و بدون ملاحظات شخصیشان در مورد فواید درازمدت و اضرار ممکنهی ایجاد روابط استراتژیک با ایالات متحده امریکا به مردم معلومات بدهند .پای.