اخیرا جناب حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان گفت:- افغانستان یک کشور غنی است و منابع زیر زمینی بزرگ در زیر زمین و انسان های بزرگ و با استعداد در بالای زمین دارد و همچنان کشور ما در منطقه سوق الجیشی مهم جهان واقع است. آری ! ما نیز از مدت مدیدی بدینسو ناله و فغان می کنیم که ما در اینجا هرچیز داریم ، معدن های سرشار طبیعی داریم، دریا های خروشان داریم، زمین های زراعتی داریم، کوه های شامخ و سر به فلک داریم، جنگلات سرسبز و شاداب داریم، دانشمندان معروف داریم ، ساینسدانان شهیر داریم، شاعران و نویسندگان زبده داریم مگر یگانه چیزیکه به فقدان آن از سالیان دراز مواجه هستیم رهبری سالم است و بس. بدیهی است اگر ما قیادت و رهبری سالم میداشتیم به اوضاع فلاکت بار کنونی مواجه نمی شدیم، اگر ما قیادت و رهبری سالم میداشتیم افغان های مظلوم بجای یک لقمه نان خشک علف و ریشه درخت ها را نمیخوردند، اگر ما رهبری سالم میداشتیم بیسوادان به حیث وزیران برگزیده نمی شدند، اگر ما رهبری سالم میداشتیم افغانستان در سر فهرست کشور های فاسد قرار نمی گرفت، اگر ما رهبری سالم میداشتیم در برههٔ ساینس و تکنالوژی به انحطاط علمی مواجه نمی شدیم، اگر ما رهبری سالم میداشتیم منافع ایران و پاکستان را بر منافع علیای افغانستان ترجیح نمی دادیم، اگر ما رهبری سالم میداشتیم پارلمان تقلبی افتتاح نمی شد، اگر ما رهبری سالم میداشتیم طالبان کودکان هشت سالهٔ ما را اعدام نمی کردند، اگر ما رهبری سالم میداشتیم طالبان دروازه های کابل را دق الباب نمی کردند، اگر ما رهبری سالم میداشتیم تروریستان و متجاوزین را با الفاظ برادران ناراضی خطاب نمی کردیم، اگر ما رهبری سالم میداشتیم اعدام هزاران افغان معصوم را در ایران نظاره نمی کردیم، اگر ما رهبری سالم میداشتیم راکت باران پاکستان را حق مسلم آن کشور تلقی نمی کردیم، اگر ما رهبری سالم میداشیتم افغانستان به مستعمرهٔ ایران مبدل نمی شد، اگر ما رهبری سالم میداشتیم پول گرسنگان افغان در اعمار بلند منزل ها و ایجاد شرکت های هوایی مصرف نمی شد، اگر ما رهبری سالم میداشتیم سرمایهٔ کابل بانک به دوبی انتقال داده نمی شد و سر انجام اگر ما رهبری سالم میداشتیم قانون اساسی ما تحت سم ستوران زورگویان لگد مال نمی شد.
کرزی صاحب می گوید که در افغانستان افراد با استعداد وجود دارند مگر موصوف فراموش کرده که در سلطنت ده ساله اش ، دانشمندانی از وظایف شان سبکدوش شده اند که حتی کمونیست ها، مجاهدین و حتی طالبان به علم و دانش آنها ارج احترام داشتند مگر وزیران ادارهٔ کرزی صاحب آنها را از وظایف برطرف کرده اند و اگر می گویید که من در زمینه اغراق و مبالغه می کنم لطفا با نگارنده این سطور تماس گرفته که نام آن عدهء از پوهاندان و پروفیسوران را به شما ارایه کنم که در سلطنت ده سالهء کرزی صاحب از وظایف سبکدوش گردیده اند.
.
از مرگ پوهاند دوکتور پیر محمد صدیقی صاحب بیش از هشت سال و اندی می گذرد مگر من همین اکنون روزی را به یاد می آورم که موصوف با چشم های اشک آلودش از وظیفه اش سبکدوش شده بود و به خانهٔ ما آمد. یگانه گناهی موصوف این بود که او دانشمند بود و از پوهنتون دیویس ایالات متحدهٔ امریکا در رشتهٔ حشره شناسی دوکتورا داشت مگر وزیرش بیسواد و حتی سند فراغت پوهنتون را نیز نداشت. .آری! موصوف در تلاش پیدا کردن کار در زمان حکومت کرزی صاحب با هزاران یاس و حرمان از این دنیا رخت سفر بست. مرحوم پوهاند دوکتور صدیقی صاحب در تلاش پیدا کردن کار درگذشت مگر سوال محوری در اینجاست که آیا باز کدام مادر افغان فرزندی را به مثل پوهاند پیر محمد صدیقی در شهر گردیز تولد خواهد کرد؟ آیا باز افغانستان حشره شناسی را به مثل پوهاند صدیقی صاحب تربیه خواهد کرد؟ پوهاند صدیقی صاحب یکی از صد ها دانشمند افغان است که با قلب شکسته در زمان ادارهٔ حامد کرزی در تلاش پیدا کردن کار درگذشته است.
.
مرحوم پوهاند دوکتور پیر محمد صدیقی در مورد اینکه چرا پسرش خیاط شد برایم به آواز گریه آلود چنین گفته بود: ” من که شب و روز تعلیم کردم و دوکتورای خویش را بدست آوردم چه سود برایم داد، محض اینکه هیچ کس هم امروز برایم کار نمی دهد. ای کاش! من در همان زمان کدام کسب را یاد می گرفتم تا امروز به مشکل بیکاری مواجه نمی بودم. به همین خاطر من به یگانه پسر خود توصیه کردم که بجای علم و تحصیل کدام کسب آزاد مانند خیاطی و نجاری را بیآموزد تا در آینده به مثل من به مشکل بی کاری مواجه نشود. همین اکنون من به تو هم نصحیت می کنم که در تلاش علم و دانش مباش زیرا درینجا علم و تحصیل هیچ بهای ندارد.))
.
آری جناب محترم کرزی صاحب!!! پوهاند دوکتور پیر محمد صدیقی، پوهاند دوکتور خیر الله دولتی، پوهاند دوکتور باز محمد شیر زاد، پوهاند دوکتور احمزه خیل شینواری، پوهاند دوکتور محیبی و… در دوران حکومت شما بنا بر عدم تکریم به علم و دانش با هزاران یاس و حرمان از این دنیای دون برای ابد از نزد ما رخت سفر بستند. من آنها را از نزدیک می شناختم، از زمانی کودکی با آنها آشنایی داشتم، آنها در خیال و تصور انکشاف و ترقی افغانستان بودند، آنها در غم اندوختن دالر نبودند، برای آنها افغانستان مهم بود نه کدام چیزی دیگر. تلاش های خستگی ناپذیر آنها بود که افغانستان در دههء هفتاد میلادی به کشور های خارج غله و دانه را صادر می کرد، آنها بودند که نام افغانستان را در ردیف کشور های پیشرفته قرار داده بودند مگر آنها از حکومت شما آزرده بودند، شما به علم و دانش آنها ارج احترام نگذاشتید، شما در پیشبرد امور از آنها مشوره نگرفتید، زیرا آنها نه پاسپورت خارجی داشتند و نه هم با تنظیم های جهادی و نشنلستی کدام رابطه داشتند، آنها مردم عادی بودند، نه کروزین داشتند و نه هم لندکروز، آنها پیاده در کوچه ها و خیابان های این وطن گشت و گذار می کردند، مگر شما آنها را با صدور یک تعزیت نامه نوازش دادید.
جناب محترم کرزی صاحب! در مورد پوهاندان ماشینی عصر کنونی حرف نمی زنم ، زیرا گرفتن رتبهء پوهاندی کدام کار آسان نیست، آنهایی که نایل به این رتبه شده اند می خواهند که از صمیم قلب به خاک و کشور خود خدمت کنند، نه اینکه مانند ده ها پوهاند ما خانه نشین شوند.