باب عطوفت و ياری يتيمان و دختران و ديگرا ناتوانان، فقراء و بی پناهان، و احسان و تواضع به آنان
قال الله تعالي: {وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ} الحجر: ٨٨
و قال تعالی: { وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا} الكهف: ٢٨
و قال تعالی: { فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ{9} وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ{10} الضحى: ٩ – ١٠
و قال تعالی: { أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ{1} فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ{2} وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ{3} الماعون: ١ – ٣
خداوند می فرمايد: و در برابر مسلمانان فروتن باش. حجر: 88
و ميفرمايد: و بند کن خود را با آنانکه ياد می کنند پروردگار خود به صبح و شام می خواهند رضای او را و بايد که در نگذرد چشمهای تو از ايشان طلب کنان آرائش زندگانی دنيا را. کهف: 28
و ميفرمايد: اما يتيم را پس درشتی مکن و اما سائل را پس مران. ضحی: 9 – 10
و هم می فرمايد: آيا ديدی آن شخص را که جزای اعمال را دروغ می شمرد، پس آن شخص کسی است که يتيم را به اهانت می راند و بر طعام دادن فقير ترغيب نمی نمود. ماعون: 1 – 3
260- عن سعد بن أَبي وَقَّاص رضي اللَّه عنه قال: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم سِتَّةَ نفَر، فقال المُشْرِكُونَ للنَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: اطْرُدْ هُؤُلاءِ لا يَجْتَرِئُون عليْنا، وكُنْتُ أَنا وابْنُ مسْعُودٍ ورجُل مِنْ هُذَيْلِ وبِلال ورجلانِ لَستُ أُسمِّيهِما، فَوقَعَ في نَفْسِ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم ما شاءَ اللَّه أَن يقعَ فحدث نفْسه، فأَنْزَلَ اللَّهُ تعالى : { ولا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُون رَبَّهُمْ بالْغَداةِ والعَشِيِّ يُريدُونَ وجْهَهُ } [ الأنعام: 52 ] رواه مسلم.
260- از سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه روايت است که گفت:
ما شش نفر با پيامبر صلی الله عليه وسلم بوديم، مشرکين برای پيامبر صلی الله عليه وسلم گفتند: اينان را بران تا بر ما دلير نشوند، من بودم و ابن مسعود و مردی از قبيلهء هذيل و بلال و دو نفر ديگر که نامهايشان را بخاطر ندارم. و در دل رسول الله صلی الله عليه وسلم آنچه خدا خواست واقع شد و با خود زمزمه کرد. خداوند نازل فرمود: و آنانی را که صبح و شام خدای شان را می خوانند و مراد شان فقط خداست، از خود مران. انعام: 53
261- وعن أَبي هُبيْرةَ عائِذِ بن عمْرو المزَنِيِّ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ بيْعةِ الرِّضوانِ رضي اللَّه عنه، أَنَّ أَبا سُفْيَانَ أَتَى عَلَى سلْمَانَ وصُهَيْب وبلالٍ في نفَرٍ فقالوا: ما أَخَذَتْ سُيُوفُ اللَّه مِنْ عدُوِّ اللَّه مَأْخَذَهَا، فقال أَبُو بَكْرٍ رضي اللَّه عنه: أَتَقُولُونَ هَذَا لِشَيْخِ قُريْشٍ وَسيِّدِهِمْ؟ فَأَتَى النَّبِيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَأَخْبرهُ فقال: يا أَبا بَكْر لَعلَّكَ أَغْضَبتَهُم؟ لَئِنْ كُنْتَ أَغْضَبْتَهُمْ لَقَدْ أَغْضَبتَ رَبَّك؟ فأَتَاهُمْ فقال: يا إِخْوتَاهُ آغْضَبْتُكُم؟ قالوا: لا، يغْفِرُ اللَّه لَكَ يا أُخَي. رواه مسلم.
261- از ابو هبيره عائذ بن عمرو المزنی که از اهل بيعت الرضوان است روايت شده: ابو سفيان با عده ای، از کنار سلمان و صهيب وبلال رضی الله عنهم گذشت. آنها گفتند: انتقامی را که شمشيرهای خدا از اين شخص (ابوسفيان) گرفته از هيچ دشمن خدا نگرفته است.
ابوبکر رضی الله عنه گفت: برای کلان و سردار قريش چنين می گوئيد؟ بعداً نزد پيامبر صلی الله عليه وسلم آمده، ايشان را از جريان آگاه ساخت. رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: ای ابوبکر رضی الله عنه شايد آنها را غضبناک ساخته باشی! اگر چنانچه آنها را غضبناک ساخته باشی، مثل آنست که پروردگارت را به خشم آورده باشی. ابوبکر رضی الله عنه نزدشان آمده گفت: ای برادران آيا شما را خشمناک ساختم؟
آنها گفتند: نه برادرکم، خداوند ترا بيامرزد.
262- وعن سهلِ بن سعدٍ رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «أَنَا وكافلُ الْيتِيمِ في الجنَّةِ هَكَذَا » وأَشَار بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى ، وفَرَّجَ بَيْنَهُمَا » . رواه البخاري.
262- از سهل بن سعد رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: من و سرپرست يتيم، اينگونه در بهشت می باشيم، اشاره به انگشت سبابه و ميانه اش نموده آنها را از هم گشاده داشت.
263- وعن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «كَافِل الْيتيمِ لَهُ أَوْ لِغَيرِه. أَنَا وهُوَ كهَاتَيْنِ في الجَنَّةِ » وَأَشَارَ الرَّاوي وهُو مَالِكُ بْنُ أَنَسٍ بِالسَّبَّابةِ والْوُسْطى . رواه مسلم.
263- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که سرپرستی يتيم خودی و يا بيگانهء را بنمايد، من و او مانند اين دو در بهشت می باشيم. راوی که مالک بن انس رضی الله عنه بود، به دو انگشت سبابه و وسطايش اشاره نمود.
264- وعنه قال: قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « لَيْسَ المِسْكِينُ الذي تَرُدُّهُ التَّمْرةُ وَالتَّمْرتَانِ، ولا اللُّقْمةُ واللُّقْمتانِ إِنَّمَا المِسْكِينُ الذي يتَعَفَّفُ » متفقٌ عليه.
وفي رواية في « الصحيحين » : « لَيْسَ المِسْكِينُ الذي يطُوفُ علَى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمةُ واللُّقْمتَان، وَالتَّمْرةُ وَالتَّمْرتَان، ولَكِنَّ المِسْكِينَ الذي لا يَجِدُ غِنًى يُغنْيِه، وَلا يُفْطَنُ بِهِ فيُتصدَّقَ عَلَيه، وَلا يَقُومُ فَيسْأَلَ النَّاسَ » .
264- از ابوهريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: مسکين کسی نيست که يک خرما و يا دو خرما، يک لقمه و يا دو لقمه او را باز می گرداند، بلکه مسکين کسی است که عفت ورزيده و سؤال نمی کند.
در روايتی در صحيحين آمده که: مسکين کسی نيست که در ميان مردم گشته، يک لقمه و يا دو لقمه، يک خرما و يا دو خرما او را باز می گرداند. ولی مسکين کسی است که ثروتی را که او را بی نياز کند، ندارد و کسی هم از حالش باخبر نمی شود که به او صدقه دهد، و خودش هم بر نمی خيزد که از مردم بطلبد.
265- وعنه عن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « السَّاعِي علَى الأَرْمَلَةِ وَالمِسْكِينِ كَالمُجاهِدِ في سبيلِ اللَّه » وأَحْسُبهُ قال: « وَكَالْقائِمِ الَّذي لا يَفْتُر، وَكَالصَّائِمِ لا يُفْطِرِ» متفقٌ عليه.
265- و هم از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که برای معيشت بيوه و مسکين تلاش کند، مانند مجاهد راه خداست. و گمان می کنم که فرمود: نمازگزاری است که سست نشود و مانند روزه داری است که افطار نکند.
266- وعنه عن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « شَرُّ الطَّعَام طَعَامُ الْوليمةِ ، يُمْنَعُها مَنْ يأْتِيهَا، ويُدْعَى إِلَيْهَا مَنْ يَأْبَاهَا، ومَنْ لَمْ يُجِبِ الدَّعْوةَ فَقَدْ عَصَى اللَّه ورَسُولُهُ» رواه مسلم.
وفي رواية في الصحيحين عن أبي هريرةَ من قوله: « بِئْسَ الطَّعَامُ طَعَامُ الْوَلِيمَةِ يُدْعَى إِلَيْهَا الأَغْنِيَاءُ وَيُتْرَكُ الفُقَرَاءُ » .
266- و هم از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: بدترين طعام ها طعام عروسی است که منع می شود از آن کسی که به آن حضور می يابد، و دعوت می شود به آن کسی که از آن امتناع می ورزد، وکسی که دعوت را قبول نمی کند، همانا نافرمانی خدا و رسول او را نموده است.
در روايتی در صحيحين آمده: که طعام عروسی طعام بدی است، ثروتمندان به آن دعوت شده و بينوايان از آن باز می مانند.
267- وعن أَنس رضي اللَّه عنه عن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « مَنْ عَالَ جَارِيتَيْنِ حَتَّى تَبْلُغَا جَاءَ يَومَ القِيامَةِ أَنَا وَهُو كَهَاتَيْنِ» وَضَمَّ أَصَابِعَه. رواه مسلم.
267- از انس رضی الله عنه روايت است که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که سرپرستی دو دختر را بدوش گيرد، تا اينکه بالغ گردند، در روز قيامت می آيد، در حاليکه من و او مانند اين دو می باشيم و انگشتان خود را با هم يکجا نمود.
268- وعن عائشةَ رضي اللَّه عنها قالت: دَخَلَتَ عليَّ امْرَأَةٌ ومعهَا ابْنَتَانِ لَهَا تَسْأَلُ فَلَم تَجِدْ عِنْدِى شَيْئاً غَيْرَ تَمْرةٍ واحِدةٍ ، فَأَعْطَيْتُهَا إِيَّاهَا فَقَسَمتْهَا بَيْنَ ابنَتَيْهَا وَلَمْ تَأْكُلْ مِنْهَا ثُمَّ قامتْ فَخَرَجت، فَدخلَ النَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم عَلَيْنَا، فَأَخْبرتُهُ فقال: « مَنِ ابْتُلِيَ مِنْ هَذِهِ البَنَاتِ بِشَيْءٍ فَأَحْسَنَ إِلَيْهِنَّ كُنَّ لَهُ سِتْراً من النَّارِ » متفقٌ عليه.
268- از عايشه رضی الله عنها روايت شده که گفت:
زنی با دو دخترش، به خانه ام داخل شده سؤال نمود، و در نزدم چيزی جز يک خرما يافت نشد. من آنرا به او دادم، و او آنرا در ميان آن دو قسمت کرد و خودش از آن چيزی نخورد. سپس برخاسته و بيرون شد. بعداً پيامبر صلی الله عليه وسلم بر ما داخل گرديد، و من جريان را به او گفتم، فرمود: کسی که به چيزی از اين دخترها آزمايش شود و به آنها نيکی کند، برايش حجابی از آتش دوزخ می باشند.
269- وعن عائشةَ رضي اللَّهُ عنها قالت: جَاءَتنى مِسْكِينَةٌ تَحْمِل ابْنْتَيْن لها، فَأَطعمتهَا ثَلاثَ تَمْرَات، فَأَعطتْ كُلَّ وَاحدَةٍ مِنْهُمَا تَمْرَةً وَرفعتْ إِلى فيها تَمْرةً لتَأَكُلهَا، فاستطعمتها ابْنَتَاهَا، فَشَقَّت التَّمْرَةَ التى كَانَتْ تُريدُ أَنْ تأْكُلهَا بيْنهُمَا، فأَعْجبنى شَأْنَها، فَذَكرْتُ الَّذي صنعَتْ لرسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فقال: « إن اللَّه قَدْ أَوْجَبَ لَهَا بِهَا الجنَّةَ ، أَو أَعْتقَها بِهَا مَن النَّارِ » رواه مسلم.
269- از عايشه رضی الله عنها روايت شده که گفت:
زن مسکينی که دو دختر را در بغل داشت، نزدم آمد. من سه دانه خرما برايش دادم. او برای هردو يک، يک دانه خرما داده و يک دانه را به دهن خويش نزديک نمود تا آنرا بخورد. دخترانش آنرا از او خواستند، او آن خرمايی را که می خواست بخورد، در ميان شان دو قسمت نمود. من از حالش به شگفت ماندم، و آنچه را انجام داده بود برای رسول الله صلی الله عليه وسلم ياد آوری کردم. آنحضرت صلی الله عليه وسلم فرمود: خداوند در برابر اين عمل بهشت را برايش لازم ساخت، يا او را در برابر اين عمل از دوزخ آزاد نمود.
270- وعن أبي شُريْحٍ خُوَيْلِدِ بْنِ عَمْروٍ الخُزاعِيِّ رضي اللَّهُ عنه قال: قال النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « اللَّهُمَّ إِنِّى أُحَرِّجُ حَقَّ الضَّعيفينِ الْيَتِيمِ والمرْأَةِ » حديث حسن صحيح رواه النسائى بإِسناد جيد.
270- از ابو شريح خويلد بن عمرو الخزاعی رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: بار خدايا من کسی را که حق دو ضعيف (زن و يتيم) را پايمال کند سخت ممانعت می کنم.
271- وعن مُصْعبِ بنِ سعدِ بنِ أبي وقَّاصٍ رضي اللَّه عنهما: رأَى سعْدٌ أَنَّ لَهُ فَضْلاً علَى مَنْ دُونه، فقال النبيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « هَل تُنْصرُونَ وتُرزقُونَ إِلاَّ بِضُعفائِكُم» رواه البخاري هَكَذا مُرسلا، فَإِن مصعَب ابن سعد تَابِعِي، ورواه الحافِظُ أَبو بكر الْبَرْقَانِى في صحيحِهِ مُتَّصلاً عن أَبيه رضي اللَّه عنه.
271- از مصعب بن سعد بن ابی وقاص رضی الله عنهما روايت شده که گفت:
سعد گمان می کرد که بر زير دستانش فضيلتی دارد، همان بود که پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: نصرت و روزی به شما داده نمی شويد مگر از برکت ناتوانان شما.
272- وعن أبي الدَّرْداءِ عُوَيْمرٍ رضي اللَّه عنه قال: سمِعتُ رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يقول: «ابْغونِي في الضُّعَفَاء، فَإِنَّمَا تُنْصرُون، وتُرْزقون بضُعفائِكُمْ » رواه أَبو داود بإسناد جيد.
272- از ابی الدرداء عويمر رضی الله عنه روايت شده که گفت:
از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که می فرمود: مرا در ميان ضعيفان و ناتوانان طلب کنيد، چون از برکت ناتوانان خويش نصرت و روزی داده می شويد.