Posts | Comments | E-mail /

باب إصلاح آوردن در ميان مردم

Posted by on May 22nd, 2009 and filed under رياض الصالحين آنلاین. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

باب إصلاح آوردن در ميان مردم

 

قال الله تعالي: { لاَّ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ}  النساء: ١١٤

و قال تعالی: {وَالصُّلْحُ خَيْرٌ} النساء: ١٢٨

و قال تعالی: {فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ} الأنفال: ١

و قال تعالی: { إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ} الحجرات: ١٠ 

 

خداوند می فرمايد: و خوبی نيست در بسياری از مشورت های پنهانی شان، اما خوبی در مشورت کسی را است که بصدقه يا به کار پسنديده يا به اصلاح ميان مردمان امر نمايد. نساء: 114

و ميفرمايد: و صلح، کاری بهتر است. نساء: 128

و ميفرمايد: پس از خدا بترسيد و در ميان خويش اصلاح آوريد. انفال: 1

و هم می فرمايد: حقا که مسلمانان برادر يکديگر اند پس ميان دو برادر خويش صلح آوريد. حجرات: 10

 

248- وعن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « كُلُّ سُلامى مِنَ النَّاسِ عَلَيْهِ صَدَقَةٌ كُلَّ يوْمٍ تَطْلُعُ فِيهِ الشَّمْس: تَعْدِلُ بيْن الاثْنَيْنِ صَدقَةٌ ، وَتُعِينُ الرَّجُلَ فِي دَابَّتِهِ فَتحْمِلُهُ عَلَيْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَيْهَا مَتَاعهُ صَدقَةٌ، وَالْكَلِمَةُ الطَّيبةُ صدقَةٌ ، وبكُلِّ خَطْوَةٍ تَمْشِيهَا إِلَى الصَّلاةِ صَدقَةٌ ، وَتُمِيطُ الأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ » متفق عليه.

 

248- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: بر هر مفصلی و بندی از مردم صدقه لازم است. در هر روزی که آفتاب در آن، طلوع می کند، چون ميان دو کس عدالت می کنی صدقه است، چون مردی و يا کالايش را بر چهارپايش سوار می کنی، صدقه است. سخن نيکو صدقه است، و به هر قدمی که بسوی نماز می گزاری صدقه است، دور کردن اشياء موذی (سنگ و خار و خاشاک و غيره) از راه صدقه است.

 

249- وعن أُمِّ كُلْثُومٍ بنتِ عُقْبَةَ بن أَبي مُعَيْطٍ رضي اللَّه عنها قالت: سمِعْتُ رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يَقُول: « لَيْسَ الْكَذَّابُ الذي يُصْلحُ بَيْنَ النَّاسِ فَيَنْمي خَيْرا، أَوْ يَقُولُ خَيْراً » متفق عليه.

وفي رواية مسلمٍ زيادة ، قالت: وَلَمْ أَسْمَعْهُ يُرَخِّصُ في شَيْءٍ مِمَّا يَقُولُهُ النَّاسُ إِلاَّ في ثَلاثٍ، تَعْنِي: الحَرْب، وَالإِصْلاَحَ بَيْنَ النَّاس، وَحَدِيثَ الرَّجُلِ امْرَأَتَه، وَحَديثَ المَرْأَةِ زَوْجَه.

 

249- از ام کلثوم بنت عقبه بن ابی معيط رضی الله عنه روايت شده که گفت:

از رسول الله صلی الله عليه وسلم  شنيدم که می فرمود: کذاب کسی نيست که در ميان مردم صلح می آورد، سخن خيری را می رساند و يا خيری می گويد.

در روايت مسلم زيادتی است که گفت: از رسول الله صلی الله عليه وسلم  نشنيدم که در چيزی از آنچه که مردم می گويند اجازه داده باشد، مگر در سه چيز منظورش: جنگ، اصلاح بين مردم و سخن مرد به زنش و يا سخن زن برای شوهرش بود.

 

250- وعن عائشة رضي اللَّه عنها قالت: سمِع رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم صَوْتَ خُصُومٍ بالْبَابِ عَالِيةٍ أَصْواتُهُمَا، وَإِذَا أَحَدُهُمَا يَسْتَوْضِعُ الآخَرَ وَيَسْتَرْفِقُهُ فِي شيء، وَهُوَ يَقُول: واللَّهِ لا أَفعَل، فَخَرَجَ عَلَيْهِمَا رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فقال: « أَيْنَ الْمُتَأَلِّي عَلَى اللَّه لا يَفْعَلُ المَعْرُوف؟ » فقال: أَنَا يَا رسولَ اللَّه، فَلهُ أَيُّ ذلِكَ أَحَب. متفقٌ عليه.

 

250- از عايشه رضی الله عنها روايت شده که گفت:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  صدای چند شخص را کنار دروازه شنيدند که بلند بود، يکی از دومی می خواست تا چيزی از قرضش را کم نموده و خواستار مهربانی ونرمش در چيزی می شد و او می گفت: بخدا قسم اينکار را نمی کنم. رسول الله صلی الله عليه وسلم  بر آن دو برآمده و فرمود: کجا شد آنکه قسم می خورد که کار خير را انجام ندهد. مرد گفت: من يا رسول الله صلی الله عليه وسلم. و او مختار است که هر طوری که دوست می دارد.

 

251- وعن أَبي العباس سهلِ بنِ سعدٍ السَّاعِدِيِّ رضي اللَّهُ عنه، أَن رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم بلَغهُ أَنَّ بَني عَمْرِو بن عوْفٍ كان بيْنهُمْ شَر، فَخَرَجَ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يُصْلِحُ بَيْنَهمْ فِي أُنَاسٍ مَعَه، فَحُبِسَ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم وَحَانَتِ الصَّلاَةُ ، فَجَاءَ بِلالٌ إِلَى أَبي بَكْرٍ رضي اللَّه عنهما فقال: يَا أَبَا بَكْرٍ إِنَّ رسولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قَدْ حُبِس، وَحَانَتِ الصَّلاةُ ، فَهَلْ لكَ أَنْ تَؤُمَّ النَّاس؟ قال: نَعَمْ إِنْ شِئْت، فَأَقَامَ بِلالٌ الصَّلاةَ ، وَتقَدَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَكَبَّرَ وكبَّرَ النَّاسُ، وَجَاءَ رسول اللَّه يمْشِي في الصُّفوفِ حتَّى قامَ في الصَّف، فَأَخَذَ النَّاسُ فِي التَّصْفِيق، وكَانَ أَبُو بَكْر رضي اللَّه عنه لا يَلْتَفِتُ فِي صلاتِهِ، فَلَمَّا أَكَثَرَ النَّاسُ التَّصْفِيقَ الْتَفَت، فَإِذَا رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَأَشَار إِلَيْهِ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَرَفَعَ أَبْو بَكْر رضي اللَّه عنه يدَهُ فَحمِد اللَّه، وَرَجَعَ القهقرى وَراءَهُ حَتَّى قَامَ فِي الصَّف، فَتَقدَّمَ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَصَلَّى للنَّاس، فَلَمَّا فرغَ أَقْبلَ عَلَى النَّاسِ فقال: « أَيُّهَا النَّاسُ مالَكُمْ حِين نَابَكُمْ شَيْءٌ في الصَّلاَةِ أَخذْتمْ فِي التَّصْفِيق؟، إِنَّما التَّصْفِيقُ لِلنِّسَاء. منْ نَابُهُ شيءٌ فِي صلاتِهِ فَلْيَقلْ: سُبْحَانَ اللَّه؟ فَإِنَّهُ لا يَسْمعُهُ أَحدٌ حِينَ يَقُول: سُبْحانَ اللَّه، إِلاَّ الْتَفَت. يَا أَبَا بَكْر: ما منعَك أَنْ تُصَلِّيَ بِالنَّاسِ حِينَ أَشرْتُ إِلَيْك؟ » فقال أَبُو بكْر: مَا كَانَ ينبَغِي لابْنِ أَبي قُحافَةَ أَنْ يُصلِّيَ بِالنَّاسِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم. متفقٌ عليه.

 

251- از ابو العباس سهل بن سعد ساعدی رضی الله عنه روايت است که:

به رسول الله صلی الله عليه وسلم  خبر رسيد که در ميان قبيلهء بنی عمرو بن عوف، هرج و مرجی پديد آمده، ايشان با عده ای برای ايجاد صلح در ميان شان برآمده و در آنجا ماندند، وقت نماز فرا رسيد، بلال رضی الله عنه به ابوبکر رضی الله عنه گفت: که رسول الله صلی الله عليه وسلم گير کرده است و وقت نماز هم در رسيده است، می توانی مردم را امامت دهی؟

گفت: اگر می خواهی بلی. بلال رضی الله عنه برای نماز اقامت گفت و ابوبکر رضی الله عنه جلو شده تکبير گفت، مردم هم تکبير گفتند. رسول الله صلی الله عليه وسلم  آمده از صفها گذشته و به صف اول رسيده ايستاد، مردم صفها را بهم زدند و ابوبکر رضی الله عنه در نماز بطرفی التفات نمی کرد، چون کف زدن مردم زياد شد، نگريسته رسول الله صلی الله عليه وسلم  را مشاهده کرد. رسول الله صلی الله عليه وسلم  اشاره نموده، ابوبکر رضی الله عنه دستهايش را بلند کرده حمد خدا را گفته، و به عقب خويش آمده و خود را به صف رساند. رسول الله صلی الله عليه وسلم  جلو آمده، نماز مردم را گزاردند. چون فارغ شد به مردم روی آورده فرمود: ای مردم چه شده که چون امری پديدار شد، بايد سبحان الله بگوييد، زيرا هر کس که سبحان الله را بشنود متوجه می شود. ای ابابکر چه مانع شد، بعد از آنکه بسويت اشاره کردم اينکه برای مردم نماز گزاری؟

ابوبکر رضی الله عنه گفت: برای پسر ابی قحافه شايسته نيست که با حضور رسول الله صلی الله عليه وسلم برای مردم نماز گزارد.

 

فرستادن/حفظ کردن

Leave a Reply

CAPTCHA Image
Refresh Image
*

Spam Protection by WP-SpamFree

Advertisement

Recently Commented

    Archives by Tag

    ا

    Recent Entries

    • نگرانی چین در مورد قتل اتباع این کشور در شهر کابل
    • سفارت خانه های امریکا مجددا به فعالیت آغاز خواهند کرد
    • بدون شرح
    • د ګران افغانستان ویب پاڼې ته اختر مبارکي ښکلی کارت
    • په خوست کې میشته پلي لوا د ولسمشر له خوا د زړه ورتوب په مډال ولمانځل شوه
    • خوست :په هېواد کې د سولې او ثبات د ټينگښت په موخه لوى الله ته دعاګانې وشوې
    • جنگ ناتو و طالبان را فراموش کنید، جنگ اصلی افغانها، رقابت هند با پاکستان است
    • کشته و مفقود شدن پنج تن از اتباع چینایی در شهر کابل
    • ديني عالمان:وسله وال مخالفين دې له تاوتريخوالي لاس واخلي او په راتلونکو ټاکنو کې دې سوله يز ګډون وکړي!
    • د یوشتمې پیړۍ متلونه – درییمه برخه