باب تحريم ظلم و امر به باز پس گرداندن حقوق مظلومان
قال الله تعالی: {مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ} غافر: ١٨
و قال تعالی: { وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ} الحج: ٧١
وأمّا الأحاديث فمنها حديث أبي ذر رضي الله عنه المتقدم في آخر باب المجاهدة.
خداوند می فرمايد: ستمکاران را هيچ خويشی که حمايت کند و ياوريکه شفاعتش پذيرفته شود،نخواهد بود. غافر: 18
و هم می فرمايد: هرگز ستمکارانرا ياور و ياری نخواهد بود. حج: 71
از زمرهء احاديث ابوذر رضی الله عنه است که در آخر باب مجاهدت گذشت.
203- وعن جابر رضي اللَّه عنه أَن رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، واتَّقُوا الشُّحَّ فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مـَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، حملَهُمْ على أَنْ سفَكَوا دِماءَهُمْ واسْتَحلُّوا مَحارِمَهُمْ » رواه مسلم.
203- از جابر رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: از ظلم بپرهيزيد، زيرا ظلم تاريکی های روز قيامت است. و از آزمندی بپرهيزيد، زيرا آزمندی مردمی را که پيش از شما بودند، هلاک ساخت، وادارشان کرد، تا خونهای شانرا بريزند، و محارم شانرا حلال شمارند.
204- وعن أَبِي هريرة رضي اللَّه عنه أَن رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا يَوْمَ الْقيامَةِ حَتَّى يُقَادَ للشَّاةِ الْجَلْحَاء مِنَ الشَّاةِ الْقَرْنَاء » رواه مسلم.
204- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: بخداوند قسم که حقوق را به صاحبانش در روز قيامت خواهيد پرداخت تا قصاص گوسفند بی شاخ از گوسفند شاخدار گرفته شود.
205- وعن ابن عمر رضي اللَّه عنهما قال: كُنَّا نَتحدَّثُ عَنْ حَجَّةِ الْوَدَاع، وَالنَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم بَيْن أَظْهُرِنَا، وَلاَ نَدْرِي مَا حَجَّةُ الْوداع، حَتَّى حمِدَ اللَّه رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، وَأَثْنَى عَليْهِ ثُمَّ ذَكَر الْمسِيحَ الدَّجَالَ فَأَطْنَبَ في ذِكْرِه، وَقال: « ما بَعَثَ اللَّه مِنْ نَبيٍّ إلاَّ أَنْذَرَهُ أُمَّته: أَنْذَرَهُ نوحٌ وَالنَّبِيُّون مِنْ بَعْدِه، وَإنَّهُ إنْ يَخْرُجْ فِيكُمْ فما خفِيَ عَليْكُمْ مِنْ شَأْنِهِ فَلَيْسَ يَخْفِي عَلَيْكُمْ، إِنَّ رَبَّكُمْ لَيس بأَعْور، وَإِنَّهُ أَعورُ عَيْن الْيُمْنَى ، كَأَنَّ عيْنَهُ عِنبَةٌ طَافِيَةٌ . ألا إن اللَّه حرَّم علَيْكُمْ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوالكُم، كَحُرْمَةِ يوْمكُمْ هذا، في بلدِكُمْ هذا، في شَهْرِكُم هذا ألاَ هل بلَّغْت؟ » قَالُوا: نَعَم، قال: « اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثَلاثاً ويْلَكُمْ أَو:ويحكُم، انظُرُوا: لا ترْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضِ » رواه البخاري، وروى مسلم بعضه.
205- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت شده که گفت:
ما در کنار پيامبر صلی الله عليه وسلم با همديگر از حجة الوداع صحبت می کرديم و نمی دانستيم که حجة الوداع چيست؟ تا اينکه رسول الله صلی الله عليه وسلم حمد خدا را گفته و بر وی ثنا فرستاد و سپس از مسيح دجال صحبت نمود و در مورد وی سخن را بدرازا کشيده و فرمود: خداوند هيچ پيامبری را نفرستاد، مگر اينکه امت خود را از او بيم داد. نوح عليه السلام و پيامبرانی که بعد از وی بودند از او بيم دادند، و اگر او در ميان شما برآيد، و چيزی از امر وی بر شما پوشيده بماند، اين پوشيده نمی باشد که خدای شما يک چشم نيست و چشم راست او کور است که گويی چشمش مانند دانهء انگوری برآمده است، بدانيد که خداوند خونها و مالهای شما را بر شما حرام ساخته مانند حرمت اين روز شما در اين ماه شما و در اين شهر شما، هان آيا تبليغ کردم؟
گفتند: بلی.
فرمود: بار خدايا گواه باش و سه بار اين سخن را تکرار نموده فرمود: وای بر شما، وای بر شما متوجه باشيد که بعد از من به کفر باز نگرديد که برخی گردن برخی ديگر را بزند.
206- وعن عائشة رضي الله عنها أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: (( مَنْ ظَلَمَ قِيدَ شِبْرٍ مِنَ الأرْضِ طُوِّقَهُ منْ سَبْعِ أَرَضِينَ )) متفقٌ عليه.
206- از عايشه رضی الله عنها روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: کسيکه باندازهء يک وجب از زمين ظلم نمايد، از هفت زمين آن وجب بر گردنش حلقه می شود.
207- وعن أَبي موسى رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « إِنَّ اللَّه لَيُمْلِي لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْه، ثُمَّ قَرَا: { وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِي ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَديدٌ } .
207- از ابو موسی رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: خداوند برای ظالم مهلت می دهد و چون او را بگيرد و مورد مؤاخذه قرار دهد رهايش نمی کند، سپس اين آيه را تلاوت نمود: { وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِي ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَديدٌ } هود: 102
208- وعن مُعاذٍ رضي اللَّه عنه قال: بعَثَنِي رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فقال: «إنَّكَ تَأْتِي قوْماً مِنْ أَهْلِ الْكِتَاب، فادْعُهُمْ إِلَى شََهَادة أَنْ لا إِلَهَ إلاَّ اللَّه، وأَنِّي رسول اللَّه فإِنْ هُمْ أَطاعُوا لِذَلِك، فَأَعْلِمهُمْ أَنَّ اللَّه قَدِ افْترضَ علَيْهم خَمْسَ صَلَواتٍ في كُلِّ يومٍ وَلَيْلَةٍ ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذلك، فَأَعلِمْهُمْ أَنَّ اللَّه قَدِ افْتَرَضَ عَلَيهمْ صدَقَةً تُؤْخذُ مِنْ أَغنيائِهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فُقَرائهم، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذلك، فَإِيَّاكَ وكَرائِمَ أَمْوالِهم. واتَّقِ دعْوةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ لَيْس بينها وبيْنَ اللَّه حِجَابٌ » متفقٌ عليه.
208- از معاذ رضی الله عنه روايت است که گفت:
مرا رسول الله صلی الله عليه وسلم به عنوان نماينده فرستاد و فرمود: تو نزد مردمی می روی که آنها اهل کتاب اند، پس دعوت شان کن تا شهادت دهند که معبودی بر حق جز يک خدا وجود ندارد و من فرستادهء خدايم. اگر از تو فرمان بردند آنان را آگاه ساز، که خداوند بر آنها در هر شبانه روز پنج نماز واجب گردانيده، اگر از تو فرمانبرداری کردند، آنان را با خبر ساز که خداوند بر آنان صدقهء فرض نموده که از ثروتمندان شان گرفته شده و به فقرای شان داده می شود. اگر باز هم از تو فرمانبرداری کردند، پس خود را از مالهای سرهء شان دور بدار و از دعای مظلوم بترس، زيرا بين دعای مظلوم و بين خداوند حجاب و پرده ای وجود ندارد.
209- وعن أَبِي حُميْد عبْدِ الرَّحْمن بنِ سعدٍ السَّاعِدِيِّ رضي اللَّه عنه قال: اسْتعْملَ النَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم رَجُلاً مِن الأَزْدِ يُقَالُ لَه: ابْـنُ اللُّتْبِيَّةِ عَلَى الصَّدقَةِ ، فَلَمَّا قَدِمَ قال: هَذَا لَكُمْ، وَهَذَا أُهدِيَ إِلَيَّ فَقَامَ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم على الْمِنبر، فَحمِدَ اللَّه وأَثْنَى عَلَيْه، ثُمَّ قال: « أَمَّا بعْدُ فَإِنِّي أَسْتعْمِلُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ على الْعمَلِ مِمَّا ولاَّنِي اللَّه، فَيَأْتِي فَيَقُول: هَذَا لَكُمْ، وَهَذَا هَدِيَّةٌ أُهْدِيَت إِلَي، أَفَلا جلس في بيتِ أَبيهِ أَوْ أُمِّهِ حتَّى تأْتِيَهُ إِنْ كَانَ صادقاً، واللَّه لا يأْخُذُ أَحدٌ مِنْكُمْ شَيْئاً بِغَيْرِ حقِّهِ إلاَّ لَقِيَ اللَّه تَعالَى ، يَحْمِلُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، فَلا أَعْرفَنَّ أَحداً مِنْكُمْ لَقِيَ اللَّه يَحْمِلُ بعِيراً لَهُ رغَاء، أَوْ بَقرة لَهَا خُوار، أَوْ شاةً تيْعَرُ ثُمَّ رفَعَ يَديْهِ حتَّى رُؤِيَ بَياضُ إبْطيْهِ فقال: « اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ » ثلاثا، متفقٌ عليه.
209- از ابو حميد عبد الرحمن بن سعد ساعدی رضی الله عنه روايت شده که گفت:
پيامبر صلی الله عليه وسلم مردی از قبيلهء ازد را که ابن لتيبه نام داشت، مأمور جمع آوری صدقات نمود و چون آمد، گفت: اين مال از شما است و اين برايم بخشش داده شده است. رسول الله صلی الله عليه وسلم به منبر برآمده بعد از حمد و ثنای خداوند فرمود:
اما بعد، پس من طبق وظيفه ای که دارم، يکی از شما را بوظيفه ای می گمارم، او می آيد و می گويد: اين مال از شما است و اين برايم بخشش داده شده است. اگر درست می گويد، چرا به خانهء پدر يا مادرش ننشست تا اين هديه بوی برسد؟ بخدا هيچ يک از شما چيزی را بدون حقش نمی گيرد، مگر اينکه با خدا بحالتی روبرو می شود که آن را بر دوش دارد، پس نبينم يکی از شما را که با خدا ملاقی شود، در حاليکه شتر و گاو و گوسفندی را بر دوش دارد که هر کدام از آنها آواز می نمايد صدا می کند، سپس دستهايش را بالا نمود، طوری که سفيدی بغل شان ديده شد و فرمود: بار خدايا آيا رساندم آيا تبليغ نمودم؟ و اين سخن را سه بار تکرار فرمود.
210- وعن أَبي هُرِيْرَةَ رضي اللَّه عنه عن النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « مَنْ كَانتْ عِنْدَه مَظْلمَةٌ لأَخِيه، مِنْ عِرْضِهِ أَوْ مِنْ شَيْء، فَلْيتَحَلَّلْه ِمنْه الْيوْمَ قَبْلَ أَنْ لا يكُونَ دِينَارٌ ولا دِرْهَم، إنْ كَانَ لَهُ عَملٌ صَالحٌ أُخِذَ مِنْهُ بِقدْرِ مظْلمتِه، وإنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حسَنَاتٌ أُخِذَ مِنْ سيِّئَاتِ صاحِبِهِ فَحُمِلَ عَلَيْهِ » رواه البخاري.
210- از ابو هريره رضی الله عنه از پيامبر صلی الله عليه وسلم روايت است که فرمود: آنکه حقی از برادرش بر اوست، از آبرويش يا چيزی ديگر بايد از وی بخشش طلبد، قبل از اينکه روزی بيايد که درهم و ديناری نيست. و هرگاه عمل صالحی داشته باشد، به اندازهء ظلمش گرفته شود، و اگر عمل نيک نداشته باشد، از گناههای رفيقش (طرف خصومت او) گرفته شده و بر دوش او نهاده می شود.
211- وعن عبد اللَّه بن عَمْرو بن الْعاص رضي اللَّه عنهما عن النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ ويَدِه، والْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ ما نَهَى اللَّه عَنْهُ » متفق عليه.
211- از عبد الله بن عمر و بن العاص رضی الله عنهما روايت است که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: مسلمان (کامل) آنست که مسلمانها از زبان و دستش در امان باشند، و مهاجر کسی است که منهيات خدا را ترک کند.
212- وعنه رضي اللَّه عنه قال: كَانَ عَلَى ثَقَل النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ كِرْكِرةُ ، فَمَاتَ فقال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « هُوَ في النَّارِ » فَذَهَبُوا يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ فوَجَدُوا عَبَاءَة قَدْ غَلَّهَا. رواه البخاري.
212- و هم از عبد الله بن عمرو بن العاص رضی الله عنهما روايت است که گفت: در زمرهء حشم پيامبر صلی الله عليه وسلم شخصی بود که کرکره نام داشت و مرد. رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمودند: که او در دوزخ است، پس رفته و جستجو کردند، ديدندکه عبائی را از مال غنيمت خيانت کرده است.
ش: در حديث حکم تحريم خيانت در غنيمت تذکر يافته و اينکه خيانت در مال غنيمت سبب دخول جهنم می گردد.
213- وعن أَبي بَكْرَةَ نُفَيْعِ بنِ الحارثِ رضيَ اللَّه عنهُ عن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « إِنَّ الزَّمَانَ قَدِ اسْتَدَارَ كَهَيْئَتِهِ يَوْمَ خَلَقَ اللَّه السَّمواتِ والأَرْض: السَّنةُ اثْنَا عَشَر شَهْرا، مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُم: ثَلاثٌ مُتَوَالِيَات: ذُو الْقعْدة وَذو الْحِجَّةِ ، والْمُحرَّم، وَرجُب الذي بَيْنَ جُمادَي وَشَعْبَان، أَيُّ شَهْرٍ هَذَا؟ » قلْنَا: اللَّه ورسُولُهُ أَعْلَم، فَسكَتَ حَتَّى ظنَنَّا أَنَّهُ سَيُسمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِه، قال: أَليْس ذَا الْحِجَّة؟ قُلْنَا: بلَى: قال: « فأَيُّ بلَدٍ هَذَا؟ » قُلْنَا: اللَّه وَرسُولُهُ أَعلم، فَسَكَتَ حتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سيُسمِّيهِ بغَيْر اسْمِه. قال: « أَلَيْسَ الْبلْدةَ الحرم؟ » قُلْنا: بلَى . قال: « فَأَيُّ يَومٍ هذَا؟ » قُلْنَا: اللَّه ورسُولُهُ أَعْلم، فَسكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّه سيُسمِّيهِ بِغيْر اسمِه. قال: « أَلَيْسَ يَوْمَ النَّحْر؟ » قُلْنَا: بَلَى . قال: « فإِنَّ دِماءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وأَعْراضَكُمْ عَلَيْكُمْ حرَام، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا في بَلَدِكُمْ هَذا في شَهْرِكم هَذَا، وَسَتَلْقَوْن ربَّكُم فَيَسْأْلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُم، أَلا فَلا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْض، أَلاَ لِيُبلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِب، فلَعلَّ بعْض من يبْلغُه أَنْ يَكُونَ أَوْعَى لَه مِن بَعْضِ مَنْ سَمِعه » ثُمَّ قال: « أَلا هَلْ بَلَّغْت، أَلا هَلْ بلَّغْت؟ » قُلْنا: نَعَم، قال: « اللَّهُمْ اشْهدْ » متفقٌ عليه.
213- از ابوبکره نفيع بن حارث از پيامبر صلی الله عليه وسلم روايت شده که فرمود: زمان در گردش است به شکلی که خداوند در روز آفرينش آسمانها و زمين آنرا در آورده است. سال 12 ماه است که چهار ماه آن ماههای حرام است، سه پی در پی است، ذی القعده و ذی الحجة و محرم و ماه رجب ماهی که در ميان جمادی و شعبان است.
بعد فرمود: حالا کدام ماه است؟
گفتيم: خدا و رسول او داناتر است! سپس سکوت اختيار نمود، طوری که گمان کرديم شايد آنرا به نام ديگری غير از نامش بنامد.
فرمود: آيا ذوالحجة نيست؟
گفتيم: آری.
فرمود: پس اين کدام شهر است؟
گفتيم: خدا و رسول او داناتر است. و سکوت فرمود چنانچه گمان کرديم، شايد آنرا بنامی ديگر جز نامش بنامد.
فرمود: آيا سرزمين حرام نيست؟
گفتيم: آری!
بعد فرمود: اين کدام روز است؟
گفتيم خدا و رسول او داناتر است. باز سکوت فرمود که گمان کرديم شايد آنرا بجز نامش بنامد، فرمود: آيا روز قربانی نيست؟ (عيد قربان).
گفتيم: آری.
فرمود: پس جانهای شما و مالهای شما و آبروی شما بر شما حرام است، مانند حرمت اين روز شما درين شهر شما و درين ماه شما. و زود است که با خدا روبر شويد و از اعمال شما سؤال نمايد. آگاه باشيد، پس بايد شخصی که حاضر است به کسيکه حاضر نيست اين پيام را برساند، شايد برخی از کسانيکه پيام باو می رسد، بهتر حفظ کند آنرا از بعضی که آنرا شنيده اند. سپس فرمود: آيا تبليغ کردم؟
گفتيم: بلی.
فرمود: بار خدايا شاهد باش!
ش: رجب مضر گفته شده، زيرا قبيلهء مضر بيش از ديگر عربها بر تحريم آن اهتمام می ورزيدند.
214- وعن أَبي أُمَامةَ إِيَاسِ بنِ ثعْلَبَةَ الْحَارِثِيِّ رضي اللَّه عنه أَن رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « مَنِ اقْتَطَعَ حَقَّ امْريءٍ مُسْلمٍ بيَمِينِهِ فَقدْ أَوْجَبَ اللَّه لَه النَّار، وَحَرَّمَ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ » فقال رجُل: وإِنْ كَانَ شَيْئاً يسِيراً يا رسولَ اللَّه؟ فقال: « وإِنْ قَضِيباً مِنْ أَرَاكٍ » رواه مسلم.
214- از ابو امامه اياس بن ثعلبه حارثی رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که حق مسلمانی را برای خويش بگيرد، خداوند دوزخ را بر وی واجب ساخته و بهشت را بر او حرام می سازد. مردی گفت: چطور است اگر چيز اندکی باشد؟
فرمود: هر چند شاخهء چوب اراک باشد. (اراک درختی است که با چوب آن مسواک کنند)
215- وعن عَدِي بن عُمَيْرَةَ رضي اللَّه عنه قال: سَمِعْتُ رسولَ اللَّه يَقُول: « مَن اسْتَعْمَلْنَاهُ مِنْكُمْ عَلَى عَمَل، فَكَتَمَنَا مِخْيَطاً فَمَا فَوْقَه، كَانَ غُلُولا يَأْتِي بِهِ يوْم الْقِيامَةِ » فقَام إَلْيهِ رجُلٌ أَسْودُ مِنَ الأَنْصَار، كأَنِّي أَنْظرُ إِلَيْه، فقال: يا رسول اللَّه اقْبل عني عملَكَ قال: « ومالك؟ » قال: سَمِعْتُك تقُول كَذَا وَكَذَا، قال: « وَأَنَا أَقُولُهُ الآن: من اسْتعْملْنَاهُ عَلَى عملٍ فلْيجِيء بقَلِيلهِ وَكِثيرِه، فمَا أُوتِي مِنْهُ أَخَذَ ومَا نُهِِى عَنْهُ انْتَهَى » رواه مسلم.
215- از عدی بن عميره رضی الله عنه روايت شده که گفت:
از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که فرمود: هرگاه کسی را بر کاری مؤظف سازيم و سوزنی يا بالاتر از آن را از ما پنهان دارد، خائن و دزد شمرده شده، و در روز قيامت با آن حاضر می شود.
مرد سياهی از انصار برخاست، گويی من اکنون بسويش می نگرم و گفت: يا رسول الله صلی الله عليه وسلم وظيفه ات را که به من دادی پس بگير!
فرمود: ترا چه شده؟
گفت: شنيدم که چنين و چنان فرمودی!
فرمود: حالا هم می گويم هرگاه کسی را به کاری مقرر سازيم بايد کم و زيادش را بما رساند. آنچه از آن به او داده می شود، بگيرد و آنچه به دوری از آن امر شود، از آن دوری گزيند.
ش: در اين حديث وعيد شديدی است برای کارمند و مأموری که خيانت می کند، خواه کم باشد، يا زياد.
216- وعن عمر بن الخطاب رضي اللَّهُ عنه قال: لمَّا كان يوْمُ خيْبرَ أَقْبل نَفرٌ مِنْ أَصْحابِ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فَقَالُوا: فُلانٌ شَهِيد، وفُلانٌ شهِيد، حتَّى مَرُّوا علَى رَجُلٍ فقالوا: فلانٌ شهِيد. فقال النَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « كلاَّ إِنِّي رَأَيْتُهُ فِي النَّارِ فِي بُرْدَةٍ غَلَّها أَوْ عبَاءَةٍ » رواه مسلم.
216- عمر بن الخطاب رضی الله عنه می گويد:
در روز خيبر عده ای از اصحاب پيامبر صلی الله عليه وسلم آمده گفتند: فلانی شهيد است و فلانی شهيد است و سپس گفتند فلانی شهيد است. پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمودند: هر گز نه! من او را در دوزخ ديدم در حاليکه در برش برده يا عبائی بود که از مال غنيمت دزديده بود.
217- وعن أَبي قَتَادَةَ الْحارثِ بنِ ربعي رضي اللَّه عنه عن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم أَنَّهُ قَام فِيهمْ، فذَكَرَ لَهُمْ أَنَّ الْجِهادَ فِي سبِيلِ اللَّه، وَالإِيمانَ بِاللَّه أَفْضلُ الأَعْمالِ، فَقَامَ رَجلٌ فقال: يا رسول اللَّه أَرَأَيْت إِنْ قُتِلْتُ فِي سَبِيلِ اللَّه، تُكَفِّرُ عنِي خَطَايَاىَ؟ فقال لَهُ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « نعَمْ إِنْ قُتِلْتَ فِي سَبِيلِ اللَّه وأَنْتَ صَابر مُحْتَسِب، مُقْبِلٌ غيْرَ مُدْبرٍ » ثُمَّ قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « كيْف قُلْت؟ » قال: أَرَأَيْتَ إِنْ قُتِلْتُ فِي سَبِيل اللَّه، أَتُكَفرُ عني خَطَاياي؟ فقال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «نَعمْ وأَنْت صابِرٌ مُحْتَسِب، مُقبِلٌ غَيْرَ مُدْبِر، إِلاَّ الدَّيْن فَإِنَّ جِبْرِيلَ قال لِي ذلِكَ » رواه مسلم.
217- از ابو قتاده حارث بن ربعی رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم در ميان ايشان ايستاده و بر ايشان بيان نمود که جهاد در راه خدا و ايمان به خدا برترين اعمال است.
سپس مردی برخاسته و گفت: يا رسول الله صلی الله عليه وسلم آگاهم کن که هرگاه در راه خدا کشته شوم، آيا گناهانم بخشيده می شود؟
رسول الله صلی الله عليه وسلم برايش فرمود: بلی اگر در راه خدا کشته شوی در حاليکه صبر نموده و از خدا مزدی طلبی و با دشمن روبرو شده به وی پشت ندهی. بعد رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: چطور گفتی؟
گفت: آگاهم کن که هرگاه در راه خدا کشته شوم آيا گناهانم بخشيده می شود؟
فرمود: بلی، هرگاه کشته شوی در حاليکه صبر نموده و مزدت را از خدا بخواهی و با دشمن روبرو شده و به وی پشت ندهی، بجز قرض، چون جبرئيل اين را برايم گفته است.
ش: در اين حديث اشاره است به حقوق مردم و اينکه جهاد و شهادت حقوق مردم را محو نمی سازد، بلکه حقوق الله را محو می سازد.
218- وعن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه، أَن رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: «أَتَدْرُون من الْمُفْلِس؟» قالُوا: الْمُفْلسُ فِينَا مَنْ لا دِرْهَمَ لَهُ وَلا مَتَاع. فقال: « إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقيامةِ بِصَلاةٍ وَصِيَامٍ وزَكَاةٍ ، ويأْتِي وقَدْ شَتَمَ هذا، وقذَف هذَا وَأَكَلَ مالَ هَذَا، وسفَكَ دَم هذَا، وَضَرَبَ هذا، فيُعْطَى هذَا مِنْ حسَنَاتِه، وهَذا مِن حسَنَاتِه، فَإِنْ فَنِيَتْ حسناته قَبْلَ أَنْ يقْضِيَ مَا عَلَيْه، أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرحَتْ علَيْه، ثُمَّ طُرِح في النَّارِ» رواه مسلم.
218- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: آيا می دانيد که مفلس کيست؟
گفتند: مفلس در ميان ما کسی است که درهم و متاعی ندارد.
آنحضرت صلی الله عليه وسلم فرمود: مفلس در ميان امتم کسی است که به روز قيامت با نماز و روزه و زکات می آيد در حاليکه اين را دشنام داده و اين را به زنا متهم ساخته مال اين را خورده، خون اين را ريخته و اين را زده است، و به اين از نيکی ها و حسناتش داده می شود به اين هم از حسنات و نيکی هايش داده می شود، اگر حسناتش قبل از ادای حقوق که بر وی است، تمام شود از گناهان شان گرفته شده و بر دوشش نهاده شده و سپس به آتش افگنده می شود.
219- وعن أُمِّ سَلَمةَ رضي اللَّه عنها، أَن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « إِنَّمَا أَنَا بشَر، وَإِنَّكُمْ تَخْتَصِمُونَ إِلَي، وَلَعَلَّ بَعْضَكُمْ أَنْ يَكُونَ أَلْحنَ بحُجَّتِهِ مِنْ بَعْض، فأَقْضِي لَهُ بِنحْو ما أَسْمَعُ فَمَنْ قَضَيْتُ لَهُ بحَقِّ أَخِيهِ فَإِنَّمَا أَقْطَعُ لَهُ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ » متفق عليه. «أَلْحَنَ » أَي: أَعْلَم
219- از ام سلمه رضی الله عنها روايت شده که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: همانا من بشرم و شما دعواهای تان را به من عرضه می کنيد و شايد بعضی از شما از بعض ديگر در اظهار دليلش داناتر باشد و من بنفع او طوری که می شنوم حکم کنم، هرگاه من حکم کنم برای کسی حق برادرش را، در واقع پارهء از آتش دوزخ را به وی جدا می کنم.
220- وعن ابنِ عمرَ رضي اللَّه عنهما قال قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « لَنْ يَزَالَ الْمُؤمِنُ فِي فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ مَالَمْ يُصِبْ دَماً حَراماً » رواه البخاري.
220- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: مسلمان هميشه در فراخی از دينش قرار دارد تا لحظه ای که خون حرام را مرتکب نشود.
221- وعن خَوْلَةَ بِنْتِ عامِرٍ الأَنْصَارِيَّةِ ، وَهِيَ امْرَأَةُ حمْزَةَ رضي اللَّهُ عنه وعنها، قالت: سمِعْتُ رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يَقُول: « إِنَّ رِجَالاً يَتَخَوَّضُونَ فِي مالِ اللَّهِ بِغَيْرِ حَـقٍّ فَلهُمُ النَّارُ يَوْمَ الْقِيَامةِ » رواه البخاري.
221- از خوله بنت عامر انصاری که همسر حمزه رضی الله عنه بود، روايت شده که گفت:
از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که می فرمودند: هر آينه مردانی وجود دارند که در مال خدا بناحق تصرف می کنند، پس برای شان در روز قيامت آتش دوزخ است.