Posts | Comments | E-mail /

انتخاب نا درست کادرها، اساس فساد ادری

Posted by on Dec 31st, 2009 and filed under تحلیل. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

الحاج خواجه غلام جیلانی شبل

در افغانستان، فساد اداري و مالي در اثر كثرت استعمال كلمه، به چنان پديدهء ماءنوس و عامي مبدل شده كه موجديت آن بخشي از سيستم دولتي حاكم پنداشته مي شود.

اينكه فساد چيست و اين اصطلاح به كدام مفهوم استعمال مي شود، كمتر كسي به آن توجه مي كند. اما همين كه كار ها بر وفق مراد و به روال عادي جريان نمي يابند و افرادجامعه براي نيل به اهداف و خواستههاي مشروع و معقول شان با مانع تصنعي مواجه ميگردند و اين موانع را با پرداخت پول و يا واسطه يا استعمال روابط از سر راه شان بر ميدارند، تصوري از فساد اداري در ذهن شاننقش مي بندد. اما فساد اداري حاكم بر سر نوشت اين جامعه در اين مفهوم ساده و خلص خلاصه نمي گردد. ابعاد اين فساد به حدي وسيع است كه پيمايش آن مشكل بوده و رشه هاي آن در تار و پود دستگاه سر كاري چنان نفوذ كرده كه كشيدن و يا سوزاندن آن بخش هاي سالمي از سيستم را نيز متاءثر خواهد ساخت.

اما معني و مفهوم علمي و ادبي اين اصطلاح چيست؟

فرهنگ عميد فساد را تباه شدن، پوسيده گي، فتنه و آشوب، ظلم و لهو و لعب ترجمه كرده است.

فرهنگ معين براي كلمهء فساد شانزده معناي مختلف ذكر كرده كه از جمله در شمارهء يازدهم فسادبه معني شرارت و بد كاري و در شمارهء چهاردهم به معني پوسيده گي و اضمحلال آمده است. ترجمهء فرهنگ المنجد كه كتاب معتبر لغت عربي به فارسي است، فساد را به مفهوم لهو و لعب و به ستم مالي را گرفتن، ترجمه نوده و فرهنگ بزرگ جامع نوين فساد را به صورت دقيق به معناي به ستم گرفتن مال كسي را، آورده است.

اما در فساد رايج در افغانستان همهء اين مفاهيم صادق است، اينجا نا اهلان بر سر قدرت اند و سر نوشت وطن را به لهو لعب گرفته اند، فساد سيستم اداره را پوسيده نموده و به سوي اضمحلال مي كشاند، حاكميان بر محكومان ظلم روا ميدارند، دارايي هاي فراهم شده از راه غبن و ستم تعدادي را شرور و فتنه گر بار آورده و زمينهء اشوب را مساعد گردانيده است و در نتيجه دوام آن اين سيستم را به تباهي خواهد كشانيد.

با تعريف ضمني كه از فساد به دست داديم و گسترده گي آنرا در افغانستان نمايانيدم، دانستيم كه دامنهء فساد در اينجا چنان وسيع است كه بر شماري همه ابعاد آن مشكل مي نمايد. از اينرو ما تنها روي يك بخش فساد اداري مكث مي نماييم و آن عبارت از موضوع انتخاب و جا به جايي كادر ها است:

سياست كادري در سيستم دولتي ما ناقص، خام و نارسا بوده، منبع و مصدر بيشترينه سوء عمل ها ميباشد. دست هاي پيدا و پنهاني در اين عرصه فعال اند كه عملاً جلو اصلاح اين روش را مي گيرند و به حق فعاليت هاي از اين دست را مافيايي گفته ميتوانيم.

در انيجا به گونهء غير حقيقي وانمود مي شود كه ملك به قحط الرجال گرفتار است و با زجمعي شناخته شده و معلوم الحال جامع الكمالات معرفي مي شوند. كوشش مي كنند به مردم تلقين نمايند كه ما نا گزيريم از اين جامع الكمالات ها حد اكثر استفاده را بنماييم ور نه با نبود و كمبود مردهاي كاري ملك و ملت با فاجعه مقابل خواهد شد!!

وزراء، والي ها، روِسا و قوماندانان امينه و شاروالان ما چنان به دستگاه حاكم چسپيده اند كه گويا از جا براي حكومت داري و رياست زاده شده اند و چوكي هاي عالي ميراث آبايي ايشان است.

در برههء كنوني تاريخ، اساس تقسيم قدرت در وطن ما به جاي اهليت و شايسته گي، معامله گري و وابسته گي ميباشد.

زماني كه يك شخص وابسته به گروهي، دسته يي، حزبي و يا مقامي يك پست عالي دولتي را به لجن زار رسوايي كشانيد و دوام كارش به آن حد گند و تعفن بار آورد كه حتي حاميانش هم در ستر و خفاي خيانت ها و جنايت هاي او به عجز شان معترف شدند، او را از آن پست بر ميدارند و به مقام ديگر موازي و مساوي و يا بالاتر نصب مي كنند، آنگاه است كه باز از نو خم هاي خالي در پس خانهء هاي عالي جناب گذاشته مي شود تا پر گردد.

در شديد ترين برخورد هاي شكلي بر عليهء عالي جنابانيكه مر تكب جرايم سنگين و مشهود در سطح قتل عمد و اختلاس شده اند، به جاي محاكمه و زندان و يا آويختن از دار مجازات، او را براي مدتي از وظيفه منفصل مي كنند و بــاز وقتي حافظه ها آن وقايع را بــه فرامــوشي ســـپردنـــد، براي جبران عايدات از دست رفتهء زماني خانهء نيشني و تفريح دماغي، به مقام و چوكي عالي تر و پر در آمد تري مقرر ميشود.

نمونه مثال هاي زيادي را ميتوان بر شمرد كه يك شخص وقتي به لقب وزير، والي، شاروال، قوماندان امنيه و حتي آمر حوزهء امنيتي پوليس دست يافت ديگر به مشكل از آن مقام عقب ميرود. آنها چنان در سطح بلند تر از جامعه بر قرار ميمانند كه گويا مهر وزارت و رياست به پيشاني شان خورده باشد. اين ذوات جامع الكمالات پس از لبريز شدن كاسهء صبر اكثريت خاموش جامعه و نا ممكن بودن گزاره، از يك وزارت به وزارت ديگر، از يك ولايت به ولايت ديگر و از يك حوزه به حوزهء ديگر تبديل مي شوند. در مورد آنها آن گفته معروف صدق ميكند كه:

غتان غتان، لويان لويان پيدا دي

دوي خو له حِايه جنتيان پيدا دي

به اينگونه، مسئولان امور كه با نا توانمندي و در اثر تسليم به معامله گري در چنگال تيز و قوي مافيا اسير اند، نه تنها براي اصلاح وضع كاري را از پيش برده نمي توانند، بلكه جراءت نقاب برداري از چهره هاي فاسد را نيز ندارند. تنها كاري را كه آنها انجام ميدهند، جابه جايي كادر هاي نا كام و مهره هاي مات شده از يك پست به پست ديگر است.

اين كار به آن ميماند كه غذاي باسي و گنديده يي را بخواهند به خورد مردم بدهند ولي وقتي طعم مطبوع و بوي زنندهء آن نفرت و انزجار مردم را بر انگيخت، باز همان غذاي گنديده را در ظرف ديگر پيشرويشان قرار دهند. اين بار، ديگر اشتها هم كور مي شود و آنهايي كه به طمع سد جوع از اين صفره را داشتند نا اميد شده و به تلاش منبع ديگري مي پردازند.

همان گونه كه قرار دادن غذاي فاسد در ظرف پاك، به ارتقاء كيفيت آن غذا و كاهش كراهيت طبع خورنده هيچگونه اثر مثبتي نمي گذارد، با تبديل جاي و مقام حكام و كادر هاي آلوده به فساد هم نمي توان خاك به چشم مردم پاشيد و يا پردهء ريا روي بدكرداري هاي پهن كرد.

باري شينده ام كه چوكي هاي نامدار و پر در آمد دولتي در اثر معامله گري هاي نهان و آشكار ميان تعدادي خانان و ملكان تقسيم شده و انتخاب و تقرر كادر ها و يا به بيان ديگر معرفي كانديدان حتمي براي آن پست ها حق ايشان ميباشد. دست كم در يك مورد نگارنده شاهد عيني است كه يك شخص فاقد تحصيلات عالي، در يك وزارت خانهء مهم، پست رياست عمومي را اشغال نموده و تازه پس از فايز آمدن به آن مقام پيشوند داكتر را هم به نامش افزوده است. وقتي از او در رابطه به بيداري چانسش و چگونه گي رسيدن به مقام باد آورده اش پرسيدم، در پاسخ لبخند مضحكي تحويلم داد و گفت: ”در اين سر زمين القاب ضابط و داكتر و انجنير از آن گروه لقب هايي اند كه به مجرد شموليت به حربي شوونحِي، فاكولتهء طب، پولي تخنيك و فاكولتهء انجنيري به شخص مي چسپد و تا آخر عمر با او ميماند، ما هم كه چند روزي درسي چهل سال قبل محصل طب بوديم، حق داريم از آن نام قديمي خود استفده كنيم. اما در مورد چوكي بايد بگويم كه جناب رهبر صاحب چند چوكي در حكومت سهميه داشتند، اين يكي را به من لطف كردند“.

اگر روال كار اينگونه است و بيشترينه كساني كه به پست هاي بزرگ و پر در آمد ميخكوب شده اند از طرز اشغال چوكي هاي شان خجلت زده اند، پس چه لازم است كه شمع و چراغ برداريم و در تاريكي هاي مصنوعي به جستجوي انگيزه هاي فساد بپردازيم؟

به منظور مبارزهء هدفمندانه وواقعي بر عليه فساد مالي و اداري، لازم است كه مقام رهبري كشور به سياست كادري اش تجديد نظر نموده و براي رضاي خدا و آرامش خلق الله هر چه دزد و دغل و راشي و خاين را كه در پناه قباي قدرت شان پرورده اند، از كار بر كنار كنند و اشخاص صاحب فهم و درايت را كه به لطف و مرحمت خداوند (ج) تعداد شان هم در كشور ما كم نيست، به كار بگمارند.

ترويج شيوهء مكافات و مجازات باعث مي شود كه خادم نوازش و خاين سر زنش گردد.

فرستادن/حفظ کردن

Leave a Reply

CAPTCHA Image
Refresh Image
*

Spam Protection by WP-SpamFree

Advertisement

Recently Commented

    Archives by Tag

    ا

    Recent Entries

    • حامد کرزی بتاریخ ۲۶ اګست به پاکستان سفر می کند
    • نواز شریف جانشین پرویز اشفق کیانی را تعیین می کند
    • د خوست ولایت د سیلاوونو او بارانونو په اړه ددې ولايت مقام د ژورې خواشينۍ او ډاډګیرنې پيغام
    • له هیواده بهر میشتو افغانانو د اختر ورځ ولمانځله
    • آلمان اطلاعات بی سیم افغانستان را در اختیار امریکا قرار داده است
    • حامدکرزی د پغمان او شکردرې په ولسوالیوکې د وروستیو سیلاوونو له امله پر رامنځته شویو ځاني تلفاتو او مالي زیانونو خواشینی شو
    • مهاجرین غیر قانونی در یونان دست به اعتراضات خشونت آمیز زدند
    • رهبر القاعده به زندانیان این گروه در عربستان سعودی وعده آزادی داد
    • د کونړ په ولایت کې د “ناموسي وژنو” په اړه خبرداری
    • وزارت خارجهٔ امريكا عاملان كشتار مردم عراق در روز عيد فطر را دشمنان اسلام قلمداد کرد