Posts | Comments | E-mail /

به مناسبت میلاد با سعادت پیغمر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)

Posted by on Feb 27th, 2010 and filed under تحلیل. You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0. You can skip to the end and leave a response. Pinging is currently not allowed.

به مناسبت میلاد با سعادت پیغمر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)

تنبع و نگارش: خواجه غلام جیلانی شبل

نامۀ پی(ص) به خسرو پرویز

بعد از غارت موزیه هایی منسوب به حضرت محمد(ص) در آنجا محفوظ بود، افواهاتی مبنی بر سرقت این نامه ها و معامله گری های پنهان روی آنها سرزبان ها افتیده است.

خرید و فروش نامه های منسوب به آنحضرت (ص) در دهۀ شصت قرن بیستم زمانیۀ بیروتی الحیاة در ماه می سال ١٩٦٣ میلادی طی مقاله ییییۀ پیامبر بزرگ اسلام(ص) به خسرو پرویز شاه فارس خبر داد. این خبر سال ها مطبوعاب را مصروف نگهداشت و تماس های پیدا و پنهانی میان دَم و دستگاه های حفظ میراث های فرهنگی و آنانیی در دست داشتن نامه را داشتند، جریان داشت.

به منظور آگاهی خواننده هایی فراهم آورده ام پیرامون نامه های آنحضرت(ص) عنوانیورها. البته در اخیر نامۀ مورد بحث روزنامۀ الحیاة را نیز به بررسی و شناسایی می گیریم:

در آغاز سال هفتم هجری (١) و پس از صلح حدیبیینۀ منوره رسمیت بخشید، حضرت محمد(ص) تصمیم گرفت تا پیام اسلام را به سوییل همجوار فرستاده و آنها را به پذیرش آیییی دعوت نماید.

” پس پیغمبرعلیه السلام هشت رسول بیت مَیشان را به خدای خواند:

- نخستین رسول حاطب بن ابی بلتعه بود و او را سوی

  • − دود یگر، شجاع بن وهب را سویالغسانی بود.
  • − و سه دیگر، سلییمامه، نامش هَوذة بن علی الحنفی.
  • − یفر بن جُلندی.
  • − و پنجم رسول، العلاء بن الحضرمی بهین فرستاد، نامش منذر بن ساوی.
  • − و ششم رسول، عَمرو بن امیته الضمری نامش الا صحم بن ابجر.
  • − و هفتم رسول، دِحیَة بن خلیفه را فرستاد به قی
  • − و هشتم رسول، عبدالله بن خدافة السهمی را جم، نامش پرویز بن هرمز بن انوشیروان.”(٢)

بر علاوه حضرت محمدص نماینده گانی را نیز به سوی قبایل دیی دیییخی به آنها اشاره شده است؛ مانند: قسطنطیه، تیسفون، حیره، دمشق، مصر، عمان، بحرین، مدینه، ییع الاول سال هشتم هجری، نامه های بادشاهان نگاشته شد.

آنحضرت(ص) نامه های خودرا با بسم الله الرَّحمنِ الرُّحییغمبر(ص) درای نوشتند و بس از آن بسم الله و سپس بسم الله الرُّحیم و در آخر بسم الله الرِّحمن الرُّحیم” نوشت(٣)

متن نامه های حضرت محمد(ص)یخی اسلامی آمده است، با ییگر اختلاف دارند، اما آنچه به نظر می رسد آنحضرت(ص) نامه های یی را برای سران فرستاده است:

ی عنوان نامه چنین نوشت: مِن محمد رسول الله الی فلان، عظییی اندر چنییم یا ایهاالناس اِنیِ رسول الله الییعاً الذیلسّّموات و الارض لااِلهَ اِلاهویحیی و یمیت، تا آخر آیت، و به آخر نامه نوشت: السلام علی من اتبع الهدی، اسلم تسلم من عذاب الله یوم القیی ادیت الرسالة”۴

متن نامۀ حضرت پیغمبر(ص) به خسرو پرویز محدود بود به: خطاب، تحمیدیه، خبر رسالت، در خواست و خاتمه.

نویسنده گان نامه های آنحضرت(ص) برای پادشاهان، حضرات عبدالله بن ارقم و زید بن ثابت ( رض) بودند: زید ( رض) زبان فارسی و رومی و حبشی را میدانست و طبق هدایت حضرت محمد(ص) زبان سریانی را نیز آموخت، زیرا حضرت محمد(ص) به ترجمۀ یهودیان اطمینان نداشت ۵ .

ی تاریخی اسلام همیشه به زبان عربی نقل شده است، زیرا ایی تألیف شده اند، چون زیی آنحضرت(ص) را می نوشت با زبان فارسی بلدیت داشت و عبدالله بن حذیز فارسی میدانست و هم روایاتیی اند خسرو پرویز پس از دییلییتوان گفت شاید نامه به زبان فارسی بوده است. اما روایتییگوییری ٦ خود داد تا بخواند، این حدس را ضعیف می سازد.

وقتی عبدالله بن حذافه ( رض) به فارس رسید، خسرو پرویز بارگاه خود را تزیییندۀ حضرت محمد(ص) را پذیرفت. سفی(ص) دستور گرفته بود، به خسرو داد. خسرو نامه را از او گرفت ویری خود داد تا بخواند؛یی بزرگ فارس” خسرو از ای(ص) نام خود را قبل از نام او نوشته بود، عصبانی شد، سفیییچی، آنرا به آتش سوزانید. ۷

سفیر نامه را برداشت و به نزد حضرت محمد(ص) بازگشت و سرگذشت خود را گفت، آنحضرت(ص) فرمود: دریده شوند چه دریدنی ۸

یمان شد و هدیه و نامه یی برای حضرت پیغمبر(ص) فرستاد اما آحضرت(ص) هدیه را پس فرستاد و نامه را نخواند ۹

” پس از دریدن نامۀ پیامبر(ص) خسرو به باذان فرمانروای ییر به نزد این مرد حجازیو را سوی من آورند. و باذان پیش بابویفارسی می نوشت و حساب می دانست با یی از پارسیان به نام خُر خسرو فرستاد ونامه یی به پیامبر(ص)ی ِخسرو شود و به بابویه گفت: به دیار این مرد شو و با او سخن بگو و خبر اورا برای من بیاور. فرستاده گان باذان رفتند تا به طایف رسیی از قریشیان را آنجا دییامبر(ص) پرسیید!

و فرستاده گان برفتند تا پیش پیامبر(ص) رسیدند. بابویه گفت: شاهنشاه شایایی. و اگر بیایی نامه یی به شاه شاهان نویرد، واگر نیایی، دانییارت را به ویرانی دهد. هنگامییامبر آمدند، ریش خود را تراشیده و سبیل گذاشته بودند و پیامبر دیدن آنها را خوش نداشت و سوی آنها نگریییید؟ گفتند: پرودگار ما چنین گفته است . مقصود شان خسرو بود. پیامبر گفت: ولی پروردگار من گفته ریش بگذارم و سبیل بتراشم. آنگاه گفت: بروید و فردا پیش من آیید و از آسمان برای پییروی

پیامبر آن دو فرستاده را بخواست و خبر را به آنها گفت، گفتند دانی چه می گوییاز این را بر تو نمی بخشیم، این خبر را برای شاه بنویسیم؟ پیامبر گفت: آری، برای او بنویسید و بگویییی می شود و اگر اسلام بیاورییمن را به تو “

آنگاه پیامبر یشت و یی از پادشاهان به او هدیُرخسرو داد و فرستاده گان از پیش وی سوی باذان رفتند و ماوقع را با وی گفتند. باذان گفت: این سخن از پادشاه نیست، به اعتقاد من، این مرد پیامبر است و باید منتظر بمانیم. اگر آنچه گفته راست باشد، این سخن پیامبر مرسل است؛ و اگر راست نیایی بنگریم.

چیزیۀ شیرویه به باذان رسیین را درمرزها بداشته بود، چون نامۀ من به تو رسد، مردم ناحیۀ خود را به اطاعت من آر و در بارۀ مردییۀ شیرویه به باذان رسید؛ گفت: این مرد پیامبر است. و اسلام آورد و ابنای پارسی مقیم یمن باوی مسلمان شدند۱۰ اما در مورد نامۀ

در سال ۱٩٦٣ میلادیین المنجد، دانشی، در روزنامۀ بیروتی الحیاة (۱٩٦٣) مقاله ییۀ حضرت پیغمبر(ص) به خسرو پرویز داد. نامه برروی چرمی به اندازۀ ٢١×٣١ سانتی متر نوشته شده و ١۵ سطریان آن مهر ” محمد رسول الله “دیده میشود. اییون آنری فرعون وزیر خارجۀ اسبق لبنان و ییلال جنگ اول جهانی، آنرا به مبلغ ۱۵۰ۀ طلا خریده بود.١١

ین المُیی و تعلق آن ورق به روزگار حضرت محمد(ص) ابراز یقی

در همان ایام، مخالفان این تشخیص میییی آنرا از رویین افگنده با توجه به نبود ثبت و ضبط و به اصطلاح امروزی آرشیف، آنهم نامه ییید اطرافیان خسرو پرویز از اوارق باطله شمرده می شده است این چنیُنجد چنین توجیه میۀ(ص) را ازهم دریده، آنرا به اعتراض به سوی آرندۀ نامه یعنی عبدالله بن حذافه ( رض) انداخته باشد و وی نامه را نظر به قدسیت آن به اعتقاد خودش از زمین برداشته و با احترام در بغل نهاده باشد. آنگاه پس از بازگشت به مدینۀ منوره، آن نامه به گونۀیادگار در خاندان او باقی مانده و پس به دستگاه خلفای عثمانی رسیده و از آنجا زینت بخش خزانۀ نفیس و معروف آثار هانری فرعون گشته است. ۱٢

نظامی گنجه وی شاعر معروف (۵٣۵- ٦۰۴هـ)اب شیریۀ خمسۀ نظامی است داستان فرستادن نامه و سفیر حضرت پیغمبر(ص) را به خسروپرویز به گونۀ زیبا تصویینجا بی مورد نمی دانیم:

اوبود

زمشـرق تـا مـغرب نام اوبـود

رسول مـا به حجت هــای قاهر

نبوت در جهان می ظـاهـر

گهی باسنگ خارا راز میگـفت

گهی رییت بازمیگفت

خلایق را زدعـوت جـام در داد

ی عام درداد

بفرمود ازعطا عطری سرشتند

به نام هر یی، سطری نوشتند

چـواز نام نجاشی باز پرداخـت

زبهرنام خسرو نامه یی ساخت

ۀ نو

بجـوشید ازغضب انـدام خسرو

زتیزی گشت هر مویش سـنانی

زگـرمی هـررگش آتش فشانـی

سوادی دیـد روشن هیبت انگیز

نوشته بود از محمــد به پرویز

چوعنوان گاه ِعالمتــاب را دید

توگفتی سگ گــزیده آب را دید

غرور پادشاهی بــردش از راه

ییاردباچومن شاه

یــن احترامــم

نویســد نام خــود بــالای نامـــم

رُخ ازگرمی

به خود اـندیشـۀ بد

درید آن نـــامۀ گ

نه نامـه بلــــام خویـشتن را

فـرستاده چودـید آن خـــی

به رجعت پایی

ی داشت

چــراغ آگهـان را آگــهی داشت

زگرمی آن چراغ گردون افروز

دعــا را دادچـون پـروانه پرواز

ی در افتاد

ــسری در افتـاد

زهـی شاهـنشهیـز بـیم وامـید

قـلم رانـده برفـریـدون وجمــشید۱۳

ملاحظاتی در رابطه به نامۀ دریافت شده:

علاوه بر روایات گونه گونیۀ حضرت محمد(ص) به خسرو پرویز شده و دلایلیُنجد در رابطه به اصالت نامۀ یافت شده ابراز گردیده است ملاحظات آتی اصل بودن آن نامه را مورد تردید قرار میدهد:

نویسندۀیین متن هایییت نامۀ حضرت محمد(ص)صریحاً یۀ حضرت پیغمبر(ص) بر استخوان نوشته شده بود. عین جملۀ مولف تاریخ بغداد و ترجمۀ آن چنین است:

” … یی الا فیین فقطعه. ثم دعا بالنار فاحرقه… ” ۱۴

ترجمه: چون نامه را خواند گفت دوست شما نمی توانست برای من بنویید.

ملاحظۀ دوم ایی آقای المنجد به قُـدمت نامه یقییاد آویا تنها چرم آن مورد آزمایش قرار گرفته و ییز دارای همین سابقه است.

و بالاخره قابل یاد دهانیی حواشی نامه پس از سپری شدن مدت ییعی وقابل پذیرش است و باید در قسمت های فرسوده شده، بخشی از متن نیز آسیب می دید. ولیر نتیجۀی هر سطریی لبۀ چرم رسیده ادامۀ آن در سطر بعدی حواشی آن انجام شده است.

ییار داشتن معلومات در مورد نامۀ حضرت محمد(ص) با به دست آوردن چرم ١ی

پی نوشت ها:

۱ – طبری این واقعه را در سال ششم هجری میداند.

٢ – بلعی، ترجمۀ تاریخ طبری، تهران ١٣٦٦، ۴ جلد، ج اول، ص ٢٢٦

۳ – مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والا شراف، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران ١٣٦۵ ش، ص ٢٢۷

۴ – بلعمی، ج ٢، ص ٢٢۷

۵ – جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء وۀ الوالفضل طباطبایی، تهران ١٣٦۸ش، ص٢٩

٦ – حیری منسوب به حیره: نام شهری بود در ییه، فرهنگ معین ج ۵، ص ۴۷۰

۷ – ابیهقی، دلایل النبوة، بیروت ١۴۰۵ هـ ۸۰ج، ۴ج، ص ٣۸۷

۸ا – ایب البغدادی، تاریخ بغداد. بیروت، ۱٣۴۹هـ، ج ١، ص ١٣٢

۹ – بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بیروت، بی تاریخ ۹ ج، چاپ دوم، ج ۸، ص ٢۷

۱۰ – طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الۀ ابولقاسم پاینده. تهران. ١٣٦۸ ش، چاپ چهارم، ج ٣، ص۱۱۴٢

١١ – المنجد، صلاح الدین، سفیران، ترجمۀ پرویی، تهران، ١٣٦۳ ش، ص ۷۵.

۱٢ – مجلۀ میراث جاویدان، سال اول ١٣۷٢ ش، شمارۀ ۴، ۹٣

۱٣ – نظامییم جمال الدین ابومحمد الیاس، خسرو و شیرین، تهران ١٣۵٢ش.

۱۴ – رجوع شود به پی نوشت شماره ۸


فرستادن/حفظ کردن

Leave a Reply

Refresh Image
*

Spam Protection by WP-SpamFree

Advertisement

Recently Commented

    Archives by Tag

    ا

    Recent Entries

    • حمله انتحاری شهر کابل را تکان داد
    • جمهوررئیس حامدکرزی پاکستان ته له دوه ورځني رسمي سفر وروسته، هېواد ته راستون شو
    • د کورنیو چارو وزارت د استخباراتو لوﺉ ریاست موظفینو دوه تنه ځان وژونکي له واسکټونو سره ونیول
    • دحرمينوهندار دحج يونليک نهه شپیتمه برخه
    • د کورنیو چارو وزارت ستر امنیتي معین د دغه وزارت د (( ۰۸۲ )) نمبر امر د تطبیق په اساس د میدان وردګو ولایت د امنیتي ځواکونو څخه د لیدنې او له کابل تر غزني ولایت پورې د لوﺉ لارې په اوږدو کې د نوو پوستو د جوړولو او د امنیت د لا ښه ټینګښت په موخه لیدنه وکړه
    • طی ۲۴ ساعت گذشته؛ ۲۷ شورشی طالب درچندین عملیات مشترک کشته شدند
    • پاکستان درخواست آزادی ملا برادر را نپذیرفت
    • ولسوال نام نهاد طالبان در کنر کشته شد
    • حامد کرزی کشتار انجنیران و کارمندان برنامه همبستگی ملی را شدیداً محکوم کرد
    • افغان او پاکستاني چارواکي نن بيا د سولې پر پروسې غږيږي